بنویسیم/ ننویسیم
آنچه فرهنگ ما را زنده نگاه داشت ، زبان مادری مان است پس تلاش کنیم
زبان مادری خود را پاس داریم و تا می توانیم از واژه های زبان خودمان بهره
ببریم و با آنها گفتگو کنیم و بنویسیم.
ننویسیم بنویسیم اخذ دریافت اخطار هشدار اخیر التاسیس نو بنیاد _ نو ساز اخیرا به تازگی ارزاق خوار و بار ارکستر هم نوازی از آن روز به بعد پس از آن روز از بین بردن از میان بردن از جانب از سو ی از جمله از دسته _ از آنگونه از حیث از دید از طرف دیگر از سو ی دیگر از طریق از راه از قدیم از دیر باز ازدواج زنا شویی اساس بنیاد استبداد تک سالاری _ خودکامگی استحضار آگاهی استحقاق شایستگی _ سزاواری استدعا می کنم خواهش می کنم،درخواست می کنم استراتژ ی راهبرد استراحت کردن آسودن _ دراز کشیدن استراق سمع شنود استرداد واپسداد استشهاد گواهی استعفا کناره گیری استفاده از به کار گیری استقامت پایداری استقبال پیشباز انتخاب گزینش انتخابات گزیدمان انتصاب گماشتن _ گمایش انتظار چشمداشت انتظار می رود پیش بینی می شود انتقاد کردن خرده گیری _ خرده گرفتن انتقام تلافی _ کینخواهی انجماد یخ زدن انزوا گوشه گیری انسجام هماهنگی انشاء الله به امید خدا انصراف دادن کناره گیری کرد انعطاف نرمش انعقاد خون لختگی خون انعکاس بازتاب انفجار پکیدن _ پکش انفرادی تنهایی انفصال جدایی انهار رودها انهدام نابودی انواع گونه ها اهتمام کوشش اهدا کردن پیشکش کردن اواسط میانه ها اوباش نا کس اول نخست اکثر قریب اتفاق بیشتر اکثرا بیشتر ایاب و ذهاب رفت و آمد ایام روزها ایجاد اشتغال کار آفرینی ایده آل آرمانی ایرانی الاصل ایرانی تبار ایرانیت ایرانی گری ایمان باور _ باور داشت این طور اینگونه ایندکس نمایه آباژور نورتاب آخر الامر سر انجام آخر پایان آخرت رستاخیز آخرین واپسین آرشیو بایگانی آزمایشات آزمایش ها آسانسور بالا بر / آسان بر آن را باطل کردم آن را تباه کردم آنطور آنگونه آنوقت آنگاه با اصل و نسب با ریشه با تقو ی پرهیز گار بارز آشکار _ پدیدار باطنی درونی باعث مایه باعث عبرت دیگران مایه پند دیگران باقیمانده مانده بالاجبار به ناچار بالاخص به ویژه بالقوه نهفته _ خفته بالکن ایوان بحبحه هنگامه بحث و تبادل نظر گفتمان بحران چالش بخیل چشم تنگ بد جنس بد نهاد بدن تن بدو آغاز بسط گسترش بسهولت به آسانی بشارت دادن مژده دادن بشاش خندان بشر آدمی بصیرت بینش بعد پس بعدها در آینده بعضا گاهی بعضی اوقات هراز چند گاهی بعضی برخی بعضی مواقع گاهی بعضی وقتها گاهی بعید دور بلا تکلیف بی برنامه بلاغت شیوایی به تدریج کم کم به حق به سزا به خصوص به ویژه به سرعت با شتاب به طور قطع بی گمان به عبارتی به گفته ای به علاوه افزون بر آن به قول به گفته به منظور برای به موازات هم راستا به نحو به گونه به هر حال به هر روی به همین خاطر از این رو به همین دلیل از این روی به هیچ عنوان به هیچ روی به واقع به راستی بی اعتبار بی ارزش بی بضاعت تهی دست بی تدبیر نا بخرد بی حد و حصر بی اندازه بی خبری نا آگاهی بی رحم سنگدل بی رقیب بی مانند بی روح بی جان بی شعور نادان بی عدالتی بی دادگری بی فایده بیهوده بی نظمی نا به سامانی بیش از حد بیش از اندازه بیعانه پیش پرداخت بین میان بینهایت بیکران پاراگراف (لاتین) بند پارتیشن دیوارک پاساژ(فرانسوی) تیمچه پاسپورت گذرنامه پاورقی زیرنویس پرثمر پربار پروژکتور نور افکن پروسه فرآیند پستچی نامه رسان پلیس شهربانی پمپ مکنده تا به حال تاکنون تابعیت ایران شهروندی ایران تاجر بازرگان تارک دنیا جهانرها تاسف بار اندوه بار تاسیس راه اندازی تبریک شادباش _ شاباش تبعات پیامدها تبعیت پیروی تجاوز دست درازی تجزیه وتحلیل موشکافی تجهیزات ساز و برگ تحقیق پژوهش تحول دگرگونی استقرار برپایی استقلال خودسالاری استهلاک فرسایش استیجاری کرایه ا ی اسرار رازها اسراف ریخت و پاش اسطوره افسانه اسم نام اسکله باراندا ز اشاعه گسترش اشتباها" ندانسته اشعار سروده ها اصطلاحات واژگان اصطلاک سایش اصفهان اسپهان _ اسپاهان اصل ریشه – بن - بیخ اضطراب پریشانی اطراف گوشه ها _ کناره ها اطریش اتریش اطلاع آگاهی اعتدال میانه ر و ی اعدام کردن سر به نیست کردن اعیاد جشن ها اغلب بیشتر افتخار سربلندی افراد کسان اقلیت کمتری الان اکنون الی یا لغایت تا اما ولی امام پیشو ا امام جماعت پیشنماز امتحان آ زمو ن امتداد راستا امثال همانند امرار معاش گذران زندگی تخریب ویرانی تخلیه تهی سازی تخمین برآورد تداوم ادامه تدبیر راهکار تذکر یادآوری _ گوشزد تربیت پرورش ترجمه برگردان ترقی پیشرفت ترمینال پایانه ترویج گسترش تست آزمایش تسکین آرامش تشویق دلگرمی تشکر سپاسگزاری تصادف برخورد تصحیح کردن درست کردن تضاهرات راهپیمایی تظاهر خودنمایی تعادل ترازمندی تعجیل شتاب کردن تعداد شمار تعلیم آموزش تفتیش باز جویی تفحص پیکاوی تفریق کاهش تفکیک جداسازی تقاضا درخواست تقاطع برشگاه تقدم پیشینگی تقدیر یا قسمت سرنوشت تقدیم کردن پیش کش کردن تقرب نزدیکی تقریبا کم و بیش _ نزدیک به تقسیم بخش تقلید دنباله رو ی تقلیل کاهش تقو ی پرهیز گاری _ پرهیز تقویم سالنامه تلف کردن هدر دادن تمام امو ر همه کارها تمام شده پایان یافته تمامی همگی تمایل گرایش تمدن شهریگری تمساح سوسمار تملق چاپلوسی تمنا خواهش تمو ل تو انگری تنفر کینه تهدید ترسانیدن تهمت انگ تواضع فروتنی توأم همراه توبیخ نکوهش _ سرزنش توزیع پخش تونل دالان – دالانه تکذیب کردن دروغ شمردن تکریم بزرگداشت ثبت نام نام نویسی ثروت دارایی جاده مواصلاتی راه دسترسی جاذبه کشش جامع فراگیر جثه تنه جدار پوسته جدال کشمکش جدیدا به تازگی جدیدالانتشار تازه چاپ جدیدالتاسیس نو ساز _ تازه ساز جذب دانشجو پذیرش دانشجو جراید روزنامه ها جرح زخم جرم بزه جریمه تاوان جزء به جزء مو به مو جنس کالا جوار همسایگی جواز پروانه چارت نمودار چرا زحمت کشیدید؟ چرا رنجه فرمودید؟ چراغ قوه چراغ دستی چطور چگونه حادثه پیشامد حاضر آماده حال که اکنون که حالا اکنون حامی پشتیبان حاوی در بر گیرنده حبس زندان حتما" بی گمان حد مرز _ کران حداکثر بیشینه حدس گمان حدود نزدیک حرارت گرما حرام ناروا حرف (الفبا) بند واژه حرف بی ربط سخن نادرست حرف زدن سخن گفتن حرفه پیشه حرم سرا پرده سرا حرکت جنبش حرکت کن بجنب حریف هم آورد حزن اندوه حساب شده سنجیده حسابگر دور اندیش حساس دلنازک حسنه نیک _ نیکو حسود چشم تنگ حصار دیوار _ بارو حفاظت نگهداری حفره سوراخ حق التدریس آموزانه حقارت خواری حقوق بگیر مزد بگیر حلق گلو حلقوم خرخره _ خشک نای حلقوی گرد حماقت سبک مغزی حمایت پشتیبانی حمل و نقل ترابری حوزه دامنه _ پهنه _ گستره حول و حوش دور و بر حکم دستور حیف که افسوس که خارق العاده شگفت انگیز خاطره یادبود خجول شرمسار خراب ویران بخش تفسیم
برخه کسر
پهلو ضلع
ریشه جذر
رایانه کامپیوتر
پرونده فایل
گپ چت
برخط آن لاین
رایانامه ایمیل
پیوند لینک
وب گاه وب سایت
پهنا عرض
سه گوش مثلث
شیب ساز گریدر
هموار ساز بولدزر
افرازه لیفتراک
خاک بردار لودر
کرایه سنج تاکسی متر
همچندی معادله
بار گنج کانتینر
پایانه ترمینال
خرج هزینه
خروج برونرفت
خزانه گنجینه
خسارت زیان
خسوف ماه گرفتگی
خسیس کنس
خصومت دشمنی
خضوع افتادگی
خط آهن راه آهن
خلاص رها
خلاصه چکیده
خلاصی رهایی
خلافکار تبهکار
خلف وعده پیمان شکنی
خلقت آفرینش
خلوص نابی
خلیج کنداب
خلیج فارس کنداب پارس
خلیفه جانشین
خمس پنج
خنجر دشنه
خودرو کروک خودرو روباز
خودمختار خودگران
خوشحال دلشاد
خوف برداشتن ترسیدن
خوفناک ترسناک
خیاط جامه دوز
خیال گمان
خیال کردم پنداشتم
خیر مقدم خوش امد
دایم الخمر میخواره
دایم همیشه
داخل درون
دب اکبر خرس کوچک
دب اکبر خرس بزرگ
ارتباط درباره
اسرع وقت هرچه زودتر
انظار عمومی پیش دیده همگان
این ارتباط این باره
هین خصوص دراین باره
در این مورد در این راستا
آخر پایان
در حال توسعه رو به پیشرفت
در حال حاضر هم اکنون
حقیقت به راستی
در راس در بالای
در صورتی که چنانچه
در ضمن همچنین
در عوض در برابر
در عین حال در همان سان
در غیر اینصورت وگرنه
در قدیم پیشتر ها
در مجموع رویهمرفته
در محذور در تنگنا
در نتیجه برایند اینکه
در نظر گرفتن به دیده داشتن
در هر حال به هر روی
در واقع به راستی
درس اول آموزه نخست
درک کردن پی بردن
دست آخر در پایان
دسته جمعی گروهی
دستجرد دستگرد
دستور جلسه دستور نشست
دستور قتل دستور کشتن
دستورالعمل دستور کار
دعا نیایش
دعوت کردن فرا خواندن
دعوتنامه فراخوانه
دعوی کرد کتک کاری کرد
دفاع پدافند
دفتر خاطرات دفتر یادبود
دفن کردن به خاکسپاری
دقیق ریزیین
دلایل انگیزه ها
دموکراتیک مرد سالارانه
دموکراسی مردم سالاری
دنیا گیتی
دور باطل دور تباه
دکوراسیون منزل خانه ارایی
دیاگرام نمودار
دیه خونبها
دیکتاتور خود کامه
ذاتی خدادادی
ذخیره اندوخته
ذره خرده
ذلت خواری
ذکر کردن یاد کردن
ذکور مرد ها
ذیل زیر
ریوس مطالب سرنوشتار ها
رییس خانواده سرپرست خانواده
راحت آسان
رادیوتراپی پرتو درمانی
راس ساعت سر ساعت
راسخ استوار
راضی خوشنود
راندمان بهره وری
راه حل راه کار
راوی گوینده
ردیف رده
رزق روزی
رسم الخط دبیره
رسوب ته نشین
رسوخ کردن رخنه کردن
رسول فرستاده
رشد کردن بالیدن
رضایت خوشنودی
رطوبت نم
رعب ترس
رعد آذرخش
رعشه لرزه
رعیت دهوند
رفاقت دوستی
رفراندم همه پرسی
رفقا دوستی
رفیق دوست
رقابت چشم و همچشمی
رقص پایکوبی
روایت گفتار
روز بخیر روز خوش
روز تولد زادروز
رویت دیدن
زاهد پارسا
زاویه گوشه
زایدالوصف چشمگیر
زباله آشغال
زبان خارجی زبان بیگانه
زبان محاوره ای زبان گفتاری
زحمت درد سر
زراعت کشاورزی
زلزله زمین لرزه
زنجان زنگان
زوال فروپاشی
زوج جفت
زکات هشت یک
زکام سرما خوردگی
زباد بسیار
سابق پیشین
سابقا پیشتر ها
سابقه پیشینه
ساحت پیشگاه
ساحل کناره
ساده لوح ساده نگر
سارق دزد
ساقط سرنگون
سال جاری امسال
سالاد سبزینه
سالم تندرست
سایت اینترنتی تارنما
سایر دیگر
سایرین دیگران
سبزیجات سبزی ها
سبقت پیشی
سبوعانه ددمنشانه
سجاده جانماز
سخیف سبک
سد امیر کبیر بند امیر کبیر
سر راز
سرحدات مرز ها
سرقت دزدی
سریع السیر تندرو
سعادت بهروزی
سعی کوشش
سفاک خونریز
سقوط سرنگونی
سلاح جنگ افزار
سلاطین پادشاهان
سلام درود
سلامت باشید پایبند باشید
سلسله اشکانی دودمان اشکانی
سلسله جبال رشته کوه
سلطان پادشاه
سلطه چیرگی
سم زهر
سمبل نماد
سمبلیک نمادین
سمعی بصری دیداری شنیداری
سمینار هم اندیشی
سند دستک
سنه سال
سه زربدر چهار سه در چهار
سهل الوصول آسان یاب
سهم بهره
سهوا نداشتن
سوابق پیشینه
سوبسید یارانه
سوق الجیشی راهبردی
سیاح گردشگر
سیاسیون سیاستمداران
سیرجان سیرگان
سیفون آبشویه
شاعر سرآینده
شامل دربرگیرنده
شانس بخت
شاهد گواه
شایان ذکراست گفتنی است
شب بخیر شب خوش
شباهت همانندی
شبیه مانند
شجاع دلیر
شجره نامه تبارنامه
شخصیت منش
شدیدا به سختی
شرارت پلیدکاری
شربت دوشاب
شرح وقایع رویدادنامه
شرفیاب شدن باریافتن
شروع آغاز
شریان سرخرگ
شط العرب اروندرود
شطرنج چترنگ
شعایر مذهبی آیین های مذهبی
شعبده بازی چشم بندی
شعر سروده
شعله اخگر
شعور خرد
شغل پیشه
شفا بهبود
شق القمر ماه شکافی
شمسی خورشیدی
شهادت گواهی
شهادت داد که گواهی داد که
شهادت طلبانه جانبازانه
شوق شور
شوکت شکوه
شکایت گلایه
شکرگذاری سپاس گذاری
شیطان اهریمن
شیمی کیمیا
شیوع گسیرش
صاحبنظر کاردان
صادق راستگو
صاعقه آذرخش
صاف هموار
صالح درستکار
صبح بامداد
صبحانه ناشتایی
صبور شکیبا
صحبت گفت و گو
صحرا بیابان
صحیح درست
صداقت راستی
صدف گوشماهی
صدمه آسیب
صراحت روشنی
صرفنظر چشم پوشی
صریح روشن
صعب العلاج بیدرمانی
صعودی افزاینده
صف رسته
صفویه صفویان
صلاحدید روادید
صلاحیت شایستگی
صلح سازش
صلوات درود فرستادن
صمیمی خودمانی
صورت چهره
صیاد شکارچی
ضایع شده از میان رفته
ضایعات پسمان ها
ضخیم کلفت
ضد و نقیض ناسازگار
ضدعفونی گندزدایی
ضرب المثل زبانزد
ضرب و شتم لت و کوب
ضربان تپش
ضرر زیان
ضرورت پایستگی
ضروری بایسته
ضعف سستی
ضعیف ناتوان
ضمن انکه افزون بر انکه
ضمن تایید افزون بر درست شمردن
ضمیمه پیوست
ضیافت بزم
طاقت توان
طالع بخت
طایفه ویس
طباخ خانه آشپز خانه
طباخی آشپزی
طبخ پختن
طبق پایه
طبقه بندی دسته بندی
طبیب پزشک
طبیعت انسان سرشت آدمی
طرد شده رانده شده
طرز شیوه
طرز تفکر بینش
طرفدار پیرو
طعم مزه
طرفین هر دو سو
طفل کودک
طلا زر
طلا فروش زر نگر
طلایی زرین
طلوع افتاب برامدن افتاب
طمانینه ارامش
طناب ریسمان
طهران تهران
طوس توس
طول درازا
طی کردن پیمودن
طیور پرندگان
ظالم ستمگر
ظاهر نما
ظاهر شدن پدیدار شدن
ظرفیت گنجایش
ظلم ستم
ظلمات تاریکی
ظن گمان
ظهر نیمرز
ظهور پیدایش
عابر بانک خود پرداز
عابر رهگذر
عاجز درمانده
عادت خو
عادل داد گستر
عادلانه دادگرانه
عار داشتن ننگ داشتن
عازم رهسپار
عاقبت سرانجام
عاقبت به خیر نیک فرجام
عاقل خردمند
عالم دانشمند
عالی رتبه والا جایگاه
عالیجناب بزرگوار
عامیانه تودگانه
عبا بالاپوش
عبادت پرستش
عبارتند بر این پایه اند
عبرت پند
عبور و مرور آمد و شد
عبور کردن گذشتن
عبوس ترشرو
عجب شگفت
عجز درمانی
عجله شتاب
عجولانه شتابزده
عدد شماره
عدل داد
عدم موفقیت ناکامی
عده ای شماری
عذر میخواهم پوزش میخواهم
عرصه پهنه
عرض اندام جلوه نمایی
عرض پهنا
عریض پهن
عزا سوگ
عزل برکناری
عصاره افشره
عصبانی خشمگین
عصبانی شدن بر اشفتن
عصرباستان دوره باستان
عصر ایوار
عصرفن اوری زمانه فن اوری
عصیان سرکشی
عطف بازگشت
عظیم الجثه کلان پیکر
عظیم سترگ
عفو بخشش
عقاب شهباز
عقاید باور ها
عقب ماندگی واپس ماندگی
عقب نشینی واپس نشینی
عقربه شاهنگ
عقل خرد
عقلانیت خردمندی
عقیده باور
علائم نشانه ها
علاج درمان
علاقه دلبستگی
علاقه مند دوستدار
علامت نشانه
علم بدیع دانش نو اوری
علم دانش
علنی شدن آشکار شدن
علی ای حال به هر روی
علیرغم با اینکه
علیه او شورید بر او شورید
عمامه دستار
عمدا دانسته
عمده بزرگ
عمر زندگی
عمران آبادانی
عمق گودی
عمل کنش
عمله کارگر
عمودی ستونی
عمومی همگانی
عنوان سرنویس
عهد پیمان
عهدنامه پیمان نامه
عواقب پیامدها
عوام فریب مردم فریب
عودت دادن پس دادن
عوض کردن جابجاکردن
عکس العمل واکنش
عیال همسر
عیان آشکار
عیب بدی
عید جشن
عیش و نوش خوشگذرانی
غارت تاراج
غافل از انکه نااگاه از انکه
غاالب مردم بیشتر مردم
غذا خوراک
غریب ناآشنا
غسل شست و شو
غصه غم
غلات جو و گندم
غلام برده
غلبه کردن چیره شدن
غلط نادرست
غلیظ چگال
غیر قابل اجرا انجام ناپذیر
غیر قابل ارجاع برگشت ناپذیر
غیر قابل انعطاف نرمش ناپذیر
غیر قابل باور باورنکردنی
غیرقابل بخشش نابخشودنی
غیرقابل بیان ناگفتنی
غیر قابل تحمل برنتافتنی
غیرقابل درک درنیافتنی
غیرقابل دسترس دست نیافتنی
غیر قابل عفو نابخشودنی
غیر قابل فهم درنیافتنی
غیر قابل قسمت بخش ناپذیر
غیرقابل مقایسه سنجس ناپذیر
غیرقابل کنترل مهارگسیخته
غیر مرفه بینوا
غیرممکن نشدنی
فائق امدن پیروز شدن
فاتح پیروزمند
فاحشه روسپی
فارسی پارسی
فارق البال آسوده دل
فارق التحصیل دانش اموخته
فاسد تباه
فاصله گرفتن دور شدن
فامیلی خانوادگی
فانی زودگذر
فاکتور برگ خرید
فاکس دورنگار
فایده سود
فتح پیروزی
فتنه آشوب
فحاشی ناسزاگویی
فحش ناسزا
فرار از گریز از
فرامین فرمان ها
فرانشیز خودپرداز
فرض کرد پنداشت
فرمول ساختاره
فرکانس بسامد
فساد تباهی
فعال پرکار
فعالیت تکاپو
فعلا هم اینک
فعلی کنونی
فقدان نبود
فقر تهیدستی
فقط تنها
فقه دین شناسی
فقیه دین شناس
فلاسک دمابان
فلذا بنابراین
فلش پیکان
فوت شد درگذشت
فوق العاده بی اندازه
فوق برنامه فرابرنامه
فوقانی بالایی
فکر اندیشه
فی الفور دردم
فی المثل برای نمونه
فی الواقع به راستی
فی نفسه به خودی خود
فیش برگه
فیلتر پالایه
قابل انجام شدنی
قابل تامل درنگ کردنی
قابل توجه چشمگیر
قابل دسترس دست یافتنی
قابل ذکر است گفتنی است
قابل شماراندارد سزاوارتان نیست
قابل قبول پذیرفتنی
قابل مطالعه خواندنی
قابل مهار مهار شدنی
قابله ماما
قاتل آدمکش
قاجاریه قاجاریان
قادر توانا
قاضی دادرس
قاطر استر
قافله کاروان
قبایل تیره ها
قبر گور
قبرستان گورستان
قبض انبار رسید انبار
قبل پیش
قبلا پیشتر
قبلی پیشین
قبول میکنم می پذیرم
قبیح زشت
قتل عام کشتار
قدعلم کردن سربرافراشتن
قدح سبو
قدرت بالقوه توان نهفته
قدرت نیرو
قدرت طلب جاه پرست
قدرتمند نبرومند
قدردانی سپاسداری
قدم دوم گام دوم
قدما پیشینیان
قدمت دیرینگی
قدیم الایام پیشتر ها
قدیمی کهن
قرار پیمان
قرار دادن نهادن
قرار میداد می نهاد
قرارداد پیمان نامه
قرض الحسنه وام بی بهره
قرن سده
قره قروت ترف
قرون وسطایی میانسده ای
قرون وسطی سده های میانی
قریب الوقوع زود هنگام
قریب نزدیک
قسم سوگند
قسمت دوم بخش دوم
قسی القلب سنگدل
قصد دارند بر انند
قصر کاخ
قصه داستان
قصور کوتاهی
قصیده چکامه
قضا و قدر سرنوشت
قضائیه دادگستری
قضاوت داوران
قضاوت داوری
قطع درختان بریدن درختان
قطع کردن بریدن
قطعا بی گمان
قطعه تکه
قفسه گنجه
قلمرو گستره
قله چکاد
قمر مصنوعی ماهواره
قنات کاریز
قناعت کردن بسنده کردن
قنوات کاریز ها
قهرامیز خشونت امیز
قوای نیروهای
قوس کمان
قوم تیره
قوه نیرو
قوی نیرومند
قیافه چهره
قیام شورش
قیامت رستاخیز
قیم سرپرست
قیمت بها
گالری نگارخانه
گرامر زبان دستور زبان
گریم چهره پردازی
گریمور چهره پرداز
گزارشات گزارش ها
گیشه باجه
لاابالی بی بندوبار
لااقل دست کم
لاجرم خواه ناخواه
لازم نیست نیاز نیست
لایتناهی بی پایان
لایق شایسته
لاینحل ناگشودنی
لاینفک جداشدنی
لاینقطع پیوسته
لباس پوشاک
لباس پوشیدن جامعه پوشیدن
لجباز یکدنده
لحاف روانداز
لحظه به لحظه دم به دم
لذیذ خوشمزه
لطفا خواهشمندم
لعنت نفرین
لقب فرنام
لهجه گویش
لوازم التحریر نوشت افزار
لوازم ابزار ها
لیاقت شایستگی
مواخذه باز خواست
مولف نویسنده
ما فوق فراتراز
ماحصل دستاورد
ماخوذه برگرفته
مادام همیشگی
مادامی که تا هنگامی که
ماضی گذشته
مالکیت ازانش
مامور کارگزار
مامورپلیس شهربان
مانع راهبند
ماهر چیره دست
ماهیت کار سرشت کار
ماورای فرای
مایحتاج نیاز ها
مایع آبگون
مایوس دلسرد
مباحثه گفت و شنود
مبارک باد خجسته باد
مبارک فرخنده
مبتدی تازه کار
مبتلا دچار
مبتلا به بیمار دچار بیماری
مبتنی بر بر پایه
مبتکر نو اور
مبحث جستار
مبدا آغاز
مبهوت گیج
مبین بازگوننده
متاثر دل ازرده
متارکه جدایی
متاسفانه بدبختانه
مبتحر زبر دست
متحد همبسته
متخصص کارآزموده
متخصصان کارآزمودگان
مترادف همچم
متراکم چگال
مترجم برگرداننده
مترقی پیشرفته
متزلزل لرزان
متسلسل زنجیروار
متشکرم سپاسگزارم
متشکل از دربرگیرنده
متعادل ترازمند
متعاقب به دنبال
متعجب شگفت زده
متعدد انبوه
متعصب خشک سر
متعلق به از ان
متعهد پایبند
متفرق کردن پراکنده کردن
متفق القول یکزبان
متفکر اندیشمند
متفکران اندیشمندان
متقاضی درخواست کننده
متلاشی فروریخته
متمایز جدا
متمول توانگر
متنوع گوناگون
متواتر پی در پی
متواضع فروتن
متوالی پیاپی
متوسط میانه
متوقف شد باز ایستاد
متولد شده زاده شده
متولی دست اندرکار
مثال نمونه
مثلث سه گوش
مثلثی لچکی
مثمر ثمر کار ساز
مثمر ثمر واقع شد کارساز امد
مجانی رایگان
مجبور ناچار
مجتمع همتافت
مجدد دوباره
مجذوب شیفته
مجرب کارآزموده
مجرم بزهکار
مجروح زخمی
مجسمه تندیس
مجلس انجمن
مجلل پر شکوه
مجله گاهنامه
مجمع گردهمایی
مجموعا روی هم
مجموعه گرداوری
مجنون دیوانه
مجهول الهویه ناشناس
مجوز پروانه
محاسبه نشده نسنجیده
محافظ نگهبان
محبس زندان
محبوب دوست داشتنی
محبوس زندانی
محترم ارجمند
محتوا درون مایه
محدود اندک
محذوریت تنگنا
محرم رازدار
محروم بی بهره
محرک جنباننده
محسوس چشمگیر
محشر رستاخیز
محصل دانش اموز
محصول فراورده
محضراسناد رسمی دفترخانه
محضر پیشگاه
محفوظ نگاهداشته
محل اکتشاف یافتگاه
محل تلاقی پیوندگاه
محله برزن
محکم استوار
محیط پیرامون
مخاصمه رزم
مخبر خبرنگار
مختصر ناچیز
مختلط درهم
مختلف گوناگون
مخرب ویرانگر
مخزن انبار
مخفی پنهان
مخفیگاه نهانگاه
مخلوط امیخته
مخلوق افریده
مخمصه هچل
مد خیز اب
مدنظر دلخواه
مداخله پادرمیانی
مداوم همیشگی
مدت مدید دیرگاه
مدتی است چندی است
مدد یاری
مدرس استاد
مدرسین آموزگاران
مدرن نوین
مدعیون میهمانان
مدفون کردن به خاک سپردن
مدل الگو
مدینه فاضله ارمانشهر
مذاکره گفتوگو
مذبوحانه نافرجام
مذمت کردن نکوهیدن
مذهب دین
مذکر نر
مذکور یادشده
مراتع چراگاه
مراجعت بازگشت
مربع چهارگوش
مرتبا پی در پی
مرتبط پیوسته
مرتجع واپسگرا
مرتع چراگاه
مرتعش لرزان
مرحله دوم گام دوم
مرحوم شادروان
مرسوله پستی بسته پستی
مرسی سپاس
مرض بیماری
مرطوب نمناک
مرفه بانوا
مرور بازبینی
مرکزتحقیقات پژوهشگاه
مرکزثقل گرانیگاه
مریخ بهرام
مرید پیرو
مریض بیمار
مریض خانه بیمارستان
مزاح شوخی
مزاحم شدن دردسردادن
مزخرف لیچار
مزرعه کشتزار
مزیت برتری
مزین آراسته
مسابقه پیکار
مسافر رهنمود
مساوات برابری
مساوی برابر
مستبد خودکامه
مستتر نهان
مستحضر آگاه
مستحق سزاوار
مستراح دستشویی
مستشرق خاورشناس
مستعضعف بینوا
مستعمل کارکرده
مستفیض بهرهمند
مستقیم سر راست
مستقیما آشکار
مستمر پیوسته
مستمعین شنوندگان
مستهلک فرسوده
مستولی چیره
مسخره خنده دار
مسقط الراس زادگاه
مسلخ گشتارگاه
مسلط چیره
مسلما بی گمان
مسولان کارگزاران
مسکن آرامبخش
مسیر گذرگاه
مسیل خشکرود
مشابه همانند
مشارالیه نامبرده
مشارکت همکاری
مشاهده نگریستن
مشاهده کردن تماشا کردن
مشاهیر نام آوران
مشاور رایزن
مشترک المنافع همسود
مشتمل بر دربردارنده
مشخصه ویژگی
مشرق خاور
مشغله کار و بار
مشقت رنج
مشهور نامی
مشورت رایزنی
مشکل است سخت است
مشکل دشوار
مشکلات دشواری ها
مصالح ساختمانی ساختمایه ها
مصدوم آسیب دیده
مصلی نمازگاه
مضایقه نمیکنم خوداری نمیکنم
مضطرب پریشان
مضطرب هستم پریشانم
مضیقه تنگنا
مطالبات خواسته ها
مطالعات پژوهش ها
مطبخ آشپز خانه
مطبوع دلنشین
مطرح کردن درمیان گذاشتن
مطرود رانده شده
مطلع آگاه
مطلوب دلخواه
مطیع فرمانبردار
مظلوم ستمدیده
مظهر نماد
مع الوصف با اینهمه
معاد رستاخیز
معاش روزی
معاشرت رفت و امد
معاصر امروزین
معافیت بخشودگی
معاملات داد و ستد ها
معاندت دشمنی
معاهده پیمان نامه
معاون دستیار
معبر گذرگاه
معتقدات باور ها
معدودی شماری
معرفی شناسایی
معروف سرشناس
معروفترین نامی ترین
معضل کاستی
معضلات کاستی ها
معطر خوشبو
معقول بخردانه
معلم آموزگار
معلومات دانسته ها
معما چیستان
معمم دستاربند
معنی چم
معکوس وارونه
معیار سنجه
مغرب باختر
مغرور خودخواه
مغفرت آمرزش
مفتوح باز
مفرح دلگشا
مفصل بندگاه
مفقودالاثر ناپدیده
مفقود شده گم شده
مفلوک بیچاره
مفید سودمند
مقابل روبرو
مقابله رویارویی
مقارن همزمان
مقاله نوشتار
مقاومت پایداری
مقایسه سنجش
مقایسه میکنم میسنجم
مقبره آرامگاه
مقتولین کشتگان
مقداری اندکی
مقدس ورجاوند
مقدمه پیشگفتار
مقدور شدنی
مقر ستاد
مقررات آیین نامه
مقصر گناهکار
مقطعی دوره ای
مقطوع النسل بی فرزند
مقتنه آیینگذاری
مقنی چاه کن
مقوله زمینه
مقوی نیرو بخش
مقیاس پیمانه
ملاح ملوان
ملاقات کرد دیدار کرد
ملامت سرزنش
ملت مردم
ملتزم پایبند
ملحق شدن پیوستن
ملکه شهبانو
ممانعت بازدارندگی
ممتد دنباله دار
مملکت کشور
ممنوع باز داشته
ممنون سپاس
ممنونم سپاسگذارم
ممکن شدنی
من بعد زین پس
من حیث المجموع رویهمرفته
منادی پیام آور
مناره گلدسته
منازعه درگیری
منازل خانه ها
مناسب پسندیده
مناسبت فراخور
مناطق آزاد آزادگاه ها
مناظره گفتمان
منتخب برگزیده
منتظر چشم براه
منتقدان خرده گیران
منجر شدن انجامیدن
منجم اختر شناس
منجمد یخبسته
منحصر به فرد بی همتا
منحل شد بر چیده شد
منزه پاک
منزوی ساختن گوشه نشین ساختن
منسجم هماهنگ
منشاء سر آغاز
منصفانه دادگرانه
منصوب کردن گماردن
منطقه آزاد تجاری آزادگاه بازرگانی
منطقی بخردانه
منظره چشم انداز
منظومه شمسی کهکشان خورشیدی
منع باز داری
منفعت سود
منفک جدا
منقل آتشدان
منهدم نابود
منوط به وابسته به
منکر شد زیرش زد
مهاجرت کوچ
مهارت چیره گی
مهلک کشنده
مهیا آماده
مواجه روبرو
موازنه برابری
موازنه قدرت برابری نیرو ها
موافقم همداستانم
موثر کار ساز
موجب مایه
موجبات زمینه ها
موجه پذیرفتنی
مورخ گذشته نگار
مورد باره
مورد نظر دلخواه
موزه دیرینکده
موسس بنیاد گزار
موسسه نهاد
موضوع جستار
موعد زمان
موفق باشید پیروز باشید
موفق کامیاب
موقت گذرا
موقع هنگام
مولود فرزند
مومن باورمند
مونث ماده
مکانیزم سازوکار
مکث درنگ
مکرمه گرامی
مکروه زشت
مکشوف یافته
مکشوفه نویافیه
مکلف ناچار
میادین میدان ها
میسر است شدنی است
میلاد زادروز
مینیاتور ریزنگاره
مینیاتوریست ریزنگارنده
نا متناسب بی قواره
ناحق ناسزا
نادر کمیاب
نادم پشیمان
ناراضی ناخشنود
نا شکری ناسپاسی
ناشی از برآمده از
ناشی میشود بر می آید
ناطق سخنران
ناعدالتی بی دادگری
نامبارک ناخجسته
نامراتب نابه سامان
نامطلوب ناپسند
ناموفق ناکام
نامیمون ناخجسته
نبض تپش
نجات رهایی
نجار درودگری
نجوم اخترشناسی
نحوه روش
ندامت پشیمانی
ندرتا گاهی
نزاع کشمکش
نزول پول بهره پول
نزولی کاهنده
نسبتا کمابیش
نسل دودمان
نسوان زنان
نشاط شادی
نشریه ادواری گاهنامه
نشریه هفتگی هفته نامه
نصب کردن گذاشتن
نصف نیم
نصیحت پند
نطق سخنرانی
نظارت بازبینی
نظاره گر بیننده
نظافت پاکیزگی
نظافت را رعایت کنید پاکیزه نگه دارید
نظام سامانه
نظر به اینکه ار آنجا که
نظم سامان
نظیر همانند
نفر تن
نفع سود
نفع خالص سود ویژه
نفیس گرانمایه
نقطه عطف چرخشگاه
نقطه نظر دیدگاه
نقیصه کاستی
نمک طعام نمک خوراکی
نهایتا سرانجام
نهایی پایانی
نهضت جنبش
نورانی درخشان
نوشتجات نوشته ها
نوع گونه
هال سرسرا
هذیان چرند
هلیکوپتر بالگرد
هم معنی هم چم
هم وطن هم میهن
همانطور همانگونه
همجهت همسو
همفکران هم اندیشان
هیچ وجه هیچگونه
هیچوقت هیچگاه
واحد یکتا
واصله رسیده
واضح روشن
واعظ سخنران
واقعا به راستی
واقعه رویداد
واقعی راستین
والا وگرنه
والد پدر
والده مادر
والله به خدا
والی استاندار
واکمن پخش همراه
وب سایت تارنما
وبلاگ تارنگار
وثیقه پشتیوانه
وجود هستی
وحدت همبستگی
وحشت هراس
وحشت کردن ترسیدن
وحشتناک هراسناک
وحشیانه ددمنشانه
وخیم ناگوار
ودیعه سپرده
وراث بازماندگان
وراجی پرگویی
ورم آماس
ورید رگ
وزین سنگین
وساطت میانجی
وسط میان
وسعت گستره
وصیتنامه درگذشتنامه
وضع حمل زایمان
وضعیت چگونگی
وضو دست نماز
وضوح روشنی
وطن میهن
وفات مرگ
وفور فراوانی
وقاحت بی شرمی
وقایع رویدادها
وقتی که هنگامی که
وقیح بی شرمی
ولادت زادروز
ولاغیر دیگر هیچ
ولیعهد جانشین
وکیل مجلس نماینده مجلس
کابوس بختک
کابینت گنجه
کاتالیزور کنشیار
کاذب دروغین
کارمشکلی است کار دشواری است
کارخانجات کارخانه ها
کاسب سوداگر
کاشف یابنده
کافی است بس است
کامپیوتر رایانه
کاندیدا نامزد
کبد جگر
کبیر بزرگ
کثرت فراوانی
کثیر الانتشار پرشمارگان
کثیف ناپاک
کدورت دلگیری
کذاب دروغگو
کذب دروغ
کسب علم دانش اندوزی
کسر کردن کاستن
کسوف خورسید گرفتگی
کفاش کفشگر
کفایت بسنده
کفن و دفن خاکسپاری
کل همه
کلا رویهمرفته
کلام سخن
کلاه مال من است کلاه از من است
کلمات واژه ها
کلمه عبور گذرواژه
کلیپ نماهنگ
کلیت همگی
کم نظیر بی مانند
کم وکیف چند و چون
کمالات شایستگی
کماکان همچنان
کن فیکون زیر و رو
کنترل مهار
کنتور شمارنده
کنگره همایش
کهولت پیری
کوپن کالا برگ
کیاست زیرکی
یاغی سرکش
یاس ناامیدی
یقین باور
یقینا بی گمان
یورتمه چارگامه
یومیه روزانه
یک ذره یک خرده
یک ربع یک چهارم
یک عده شماری
یکطرفه یکسویه
واژههای جدید فرهنگستان فارسی
یکی از فعالیتهای فرهنگستان زبان و ادب فارسی ساختن معادل برای واژههای بیگانهای است که به زبان فارسی وارد میشوند.
تاریخ انتشار : شنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۶:۵۸
«اکسپرس» (express): «سریعالسیر» (وسیله نقلیه دارای حرکت سریع بدون توقف یا با توقف کم) «دورمیتری» (dormitory): «اتاقخواب گروهی» «اسموک هاوس» (smokehouse): «اتاق دود» «کاپیتان» (کپتین / captain): «سَریار» (یکی از اعضای باتجربه تیم که مسؤول هماهنگی میان بازیکنان و ارتباط بین بازیکنان و داور و تصمیمگیری در مواقع معین بازی باشد) «اُوردوز» (overdose): «بیشمصرفی» (مصرف بیش از حد دارو یا مواد اعتیادآور که به مشکلات جدی سلامتی یا مرگ منجر میشود) «اکو» (echo): «پژواک» (بازگشت صوت پس از برخورد با مانع بهطوریکه با صوت ارسالی مخلوط نشود و صدای آن از صدای اول جدا شنیده شود) «اکوکاردیوگرافی» (echocardiography) «پژواکنگاری قلب» (ثبت و بررسی کارکرد قلب در حین ضربان با استفاده از امواج فراصوتی) «فود کورت» (food court): «سرای غذا» (گردشگری و جهانگردی: بخشی از مراکز بزرگ خرید یا مراکز دانشجویی یا فرودگاهها که در آن شماری واحد پذیرایی در کنار یکدیگر فعالیت میکنند) «کوماندو» (commando): «تکاور» (سرباز یا افسر یا درجهداری که پس از پذیرفته شدن در آزمایش ورودی، آموزش خاصی را برابر برنامه تفصیلی با موفقیت بگذراند؛ این دوره آموزشی شامل نقشهخوانی، کار با قطبنما، اطلاعات رزمی، ارتباط و مخابرات، زنده ماندن در شرایط سخت، گریز و فرار و غیره است) «دش» (dash): «تیره» (زبانشناسی: خطی کوتاه به شکل «-» که از خط پیوند بلندتر است و عموماً برای جدا کردن دو واحد از یکدیگر در نوشتار به کار میرود، مترادف خط فاصله) «کاپ» (cup): «جام» (۱. ظرفی که بهعنوان جایزه به تیم یا فرد قهرمان اهدا شود که معمولاً به شکل گلدانی دستهدار و پایهدار است ۲. یک دوره مسابقه که در پایان آن به فرد یا تیم قهرمان جام اهدا شود) «نوتبوک» (notebook computer): «رایانه کتابی» (رایانه شخصی کوچک و سبک و قابلِ حمل که معمولاً به اندازه یک کتاب باشد) «لپتاپ» (laptop computer): «رایانه کیفی» (رایانهای سبک و کوچک که بهمنظور حمل آسان و قرار دادن روی زانو طراحی شده باشد) منبع:ایسنا
ننویسیم بنویسیم اخذ دریافت اخطار هشدار اخیر التاسیس نو بنیاد _ نو ساز اخیرا به تازگی ارزاق خوار و بار ارکستر هم نوازی از آن روز به بعد پس از آن روز از بین بردن از میان بردن از جانب از سو ی از جمله از دسته _ از آنگونه از حیث از دید از طرف دیگر از سو ی دیگر از طریق از راه از قدیم از دیر باز ازدواج زنا شویی اساس بنیاد استبداد تک سالاری _ خودکامگی استحضار آگاهی استحقاق شایستگی _ سزاواری استدعا می کنم خواهش می کنم،درخواست می کنم استراتژ ی راهبرد استراحت کردن آسودن _ دراز کشیدن استراق سمع شنود استرداد واپسداد استشهاد گواهی استعفا کناره گیری استفاده از به کار گیری استقامت پایداری استقبال پیشباز انتخاب گزینش انتخابات گزیدمان انتصاب گماشتن _ گمایش انتظار چشمداشت انتظار می رود پیش بینی می شود انتقاد کردن خرده گیری _ خرده گرفتن انتقام تلافی _ کینخواهی انجماد یخ زدن انزوا گوشه گیری انسجام هماهنگی انشاء الله به امید خدا انصراف دادن کناره گیری کرد انعطاف نرمش انعقاد خون لختگی خون انعکاس بازتاب انفجار پکیدن _ پکش انفرادی تنهایی انفصال جدایی انهار رودها انهدام نابودی انواع گونه ها اهتمام کوشش اهدا کردن پیشکش کردن اواسط میانه ها اوباش نا کس اول نخست اکثر قریب اتفاق بیشتر اکثرا بیشتر ایاب و ذهاب رفت و آمد ایام روزها ایجاد اشتغال کار آفرینی ایده آل آرمانی ایرانی الاصل ایرانی تبار ایرانیت ایرانی گری ایمان باور _ باور داشت این طور اینگونه ایندکس نمایه آباژور نورتاب آخر الامر سر انجام آخر پایان آخرت رستاخیز آخرین واپسین آرشیو بایگانی آزمایشات آزمایش ها آسانسور بالا بر / آسان بر آن را باطل کردم آن را تباه کردم آنطور آنگونه آنوقت آنگاه با اصل و نسب با ریشه با تقو ی پرهیز گار بارز آشکار _ پدیدار باطنی درونی باعث مایه باعث عبرت دیگران مایه پند دیگران باقیمانده مانده بالاجبار به ناچار بالاخص به ویژه بالقوه نهفته _ خفته بالکن ایوان بحبحه هنگامه بحث و تبادل نظر گفتمان بحران چالش بخیل چشم تنگ بد جنس بد نهاد بدن تن بدو آغاز بسط گسترش بسهولت به آسانی بشارت دادن مژده دادن بشاش خندان بشر آدمی بصیرت بینش بعد پس بعدها در آینده بعضا گاهی بعضی اوقات هراز چند گاهی بعضی برخی بعضی مواقع گاهی بعضی وقتها گاهی بعید دور بلا تکلیف بی برنامه بلاغت شیوایی به تدریج کم کم به حق به سزا به خصوص به ویژه به سرعت با شتاب به طور قطع بی گمان به عبارتی به گفته ای به علاوه افزون بر آن به قول به گفته به منظور برای به موازات هم راستا به نحو به گونه به هر حال به هر روی به همین خاطر از این رو به همین دلیل از این روی به هیچ عنوان به هیچ روی به واقع به راستی بی اعتبار بی ارزش بی بضاعت تهی دست بی تدبیر نا بخرد بی حد و حصر بی اندازه بی خبری نا آگاهی بی رحم سنگدل بی رقیب بی مانند بی روح بی جان بی شعور نادان بی عدالتی بی دادگری بی فایده بیهوده بی نظمی نا به سامانی بیش از حد بیش از اندازه بیعانه پیش پرداخت بین میان بینهایت بیکران پاراگراف (لاتین) بند پارتیشن دیوارک پاساژ(فرانسوی) تیمچه پاسپورت گذرنامه پاورقی زیرنویس پرثمر پربار پروژکتور نور افکن پروسه فرآیند پستچی نامه رسان پلیس شهربانی پمپ مکنده تا به حال تاکنون تابعیت ایران شهروندی ایران تاجر بازرگان تارک دنیا جهانرها تاسف بار اندوه بار تاسیس راه اندازی تبریک شادباش _ شاباش تبعات پیامدها تبعیت پیروی تجاوز دست درازی تجزیه وتحلیل موشکافی تجهیزات ساز و برگ تحقیق پژوهش تحول دگرگونی استقرار برپایی استقلال خودسالاری استهلاک فرسایش استیجاری کرایه ا ی اسرار رازها اسراف ریخت و پاش اسطوره افسانه اسم نام اسکله باراندا ز اشاعه گسترش اشتباها" ندانسته اشعار سروده ها اصطلاحات واژگان اصطلاک سایش اصفهان اسپهان _ اسپاهان اصل ریشه – بن - بیخ اضطراب پریشانی اطراف گوشه ها _ کناره ها اطریش اتریش اطلاع آگاهی اعتدال میانه ر و ی اعدام کردن سر به نیست کردن اعیاد جشن ها اغلب بیشتر افتخار سربلندی افراد کسان اقلیت کمتری الان اکنون الی یا لغایت تا اما ولی امام پیشو ا امام جماعت پیشنماز امتحان آ زمو ن امتداد راستا امثال همانند امرار معاش گذران زندگی تخریب ویرانی تخلیه تهی سازی تخمین برآورد تداوم ادامه تدبیر راهکار تذکر یادآوری _ گوشزد تربیت پرورش ترجمه برگردان ترقی پیشرفت ترمینال پایانه ترویج گسترش تست آزمایش تسکین آرامش تشویق دلگرمی تشکر سپاسگزاری تصادف برخورد تصحیح کردن درست کردن تضاهرات راهپیمایی تظاهر خودنمایی تعادل ترازمندی تعجیل شتاب کردن تعداد شمار تعلیم آموزش تفتیش باز جویی تفحص پیکاوی تفریق کاهش تفکیک جداسازی تقاضا درخواست تقاطع برشگاه تقدم پیشینگی تقدیر یا قسمت سرنوشت تقدیم کردن پیش کش کردن تقرب نزدیکی تقریبا کم و بیش _ نزدیک به تقسیم بخش تقلید دنباله رو ی تقلیل کاهش تقو ی پرهیز گاری _ پرهیز تقویم سالنامه تلف کردن هدر دادن تمام امو ر همه کارها تمام شده پایان یافته تمامی همگی تمایل گرایش تمدن شهریگری تمساح سوسمار تملق چاپلوسی تمنا خواهش تمو ل تو انگری تنفر کینه تهدید ترسانیدن تهمت انگ تواضع فروتنی توأم همراه توبیخ نکوهش _ سرزنش توزیع پخش تونل دالان – دالانه تکذیب کردن دروغ شمردن تکریم بزرگداشت ثبت نام نام نویسی ثروت دارایی جاده مواصلاتی راه دسترسی جاذبه کشش جامع فراگیر جثه تنه جدار پوسته جدال کشمکش جدیدا به تازگی جدیدالانتشار تازه چاپ جدیدالتاسیس نو ساز _ تازه ساز جذب دانشجو پذیرش دانشجو جراید روزنامه ها جرح زخم جرم بزه جریمه تاوان جزء به جزء مو به مو جنس کالا جوار همسایگی جواز پروانه چارت نمودار چرا زحمت کشیدید؟ چرا رنجه فرمودید؟ چراغ قوه چراغ دستی چطور چگونه حادثه پیشامد حاضر آماده حال که اکنون که حالا اکنون حامی پشتیبان حاوی در بر گیرنده حبس زندان حتما" بی گمان حد مرز _ کران حداکثر بیشینه حدس گمان حدود نزدیک حرارت گرما حرام ناروا حرف (الفبا) بند واژه حرف بی ربط سخن نادرست حرف زدن سخن گفتن حرفه پیشه حرم سرا پرده سرا حرکت جنبش حرکت کن بجنب حریف هم آورد حزن اندوه حساب شده سنجیده حسابگر دور اندیش حساس دلنازک حسنه نیک _ نیکو حسود چشم تنگ حصار دیوار _ بارو حفاظت نگهداری حفره سوراخ حق التدریس آموزانه حقارت خواری حقوق بگیر مزد بگیر حلق گلو حلقوم خرخره _ خشک نای حلقوی گرد حماقت سبک مغزی حمایت پشتیبانی حمل و نقل ترابری حوزه دامنه _ پهنه _ گستره حول و حوش دور و بر حکم دستور حیف که افسوس که خارق العاده شگفت انگیز خاطره یادبود خجول شرمسار خراب ویران بخش تفسیم
برخه کسر
پهلو ضلع
ریشه جذر
رایانه کامپیوتر
پرونده فایل
گپ چت
برخط آن لاین
رایانامه ایمیل
پیوند لینک
وب گاه وب سایت
پهنا عرض
سه گوش مثلث
شیب ساز گریدر
هموار ساز بولدزر
افرازه لیفتراک
خاک بردار لودر
کرایه سنج تاکسی متر
همچندی معادله
بار گنج کانتینر
پایانه ترمینال
خرج هزینه
خروج برونرفت
خزانه گنجینه
خسارت زیان
خسوف ماه گرفتگی
خسیس کنس
خصومت دشمنی
خضوع افتادگی
خط آهن راه آهن
خلاص رها
خلاصه چکیده
خلاصی رهایی
خلافکار تبهکار
خلف وعده پیمان شکنی
خلقت آفرینش
خلوص نابی
خلیج کنداب
خلیج فارس کنداب پارس
خلیفه جانشین
خمس پنج
خنجر دشنه
خودرو کروک خودرو روباز
خودمختار خودگران
خوشحال دلشاد
خوف برداشتن ترسیدن
خوفناک ترسناک
خیاط جامه دوز
خیال گمان
خیال کردم پنداشتم
خیر مقدم خوش امد
دایم الخمر میخواره
دایم همیشه
داخل درون
دب اکبر خرس کوچک
دب اکبر خرس بزرگ
ارتباط درباره
اسرع وقت هرچه زودتر
انظار عمومی پیش دیده همگان
این ارتباط این باره
هین خصوص دراین باره
در این مورد در این راستا
آخر پایان
در حال توسعه رو به پیشرفت
در حال حاضر هم اکنون
حقیقت به راستی
در راس در بالای
در صورتی که چنانچه
در ضمن همچنین
در عوض در برابر
در عین حال در همان سان
در غیر اینصورت وگرنه
در قدیم پیشتر ها
در مجموع رویهمرفته
در محذور در تنگنا
در نتیجه برایند اینکه
در نظر گرفتن به دیده داشتن
در هر حال به هر روی
در واقع به راستی
درس اول آموزه نخست
درک کردن پی بردن
دست آخر در پایان
دسته جمعی گروهی
دستجرد دستگرد
دستور جلسه دستور نشست
دستور قتل دستور کشتن
دستورالعمل دستور کار
دعا نیایش
دعوت کردن فرا خواندن
دعوتنامه فراخوانه
دعوی کرد کتک کاری کرد
دفاع پدافند
دفتر خاطرات دفتر یادبود
دفن کردن به خاکسپاری
دقیق ریزیین
دلایل انگیزه ها
دموکراتیک مرد سالارانه
دموکراسی مردم سالاری
دنیا گیتی
دور باطل دور تباه
دکوراسیون منزل خانه ارایی
دیاگرام نمودار
دیه خونبها
دیکتاتور خود کامه
ذاتی خدادادی
ذخیره اندوخته
ذره خرده
ذلت خواری
ذکر کردن یاد کردن
ذکور مرد ها
ذیل زیر
ریوس مطالب سرنوشتار ها
رییس خانواده سرپرست خانواده
راحت آسان
رادیوتراپی پرتو درمانی
راس ساعت سر ساعت
راسخ استوار
راضی خوشنود
راندمان بهره وری
راه حل راه کار
راوی گوینده
ردیف رده
رزق روزی
رسم الخط دبیره
رسوب ته نشین
رسوخ کردن رخنه کردن
رسول فرستاده
رشد کردن بالیدن
رضایت خوشنودی
رطوبت نم
رعب ترس
رعد آذرخش
رعشه لرزه
رعیت دهوند
رفاقت دوستی
رفراندم همه پرسی
رفقا دوستی
رفیق دوست
رقابت چشم و همچشمی
رقص پایکوبی
روایت گفتار
روز بخیر روز خوش
روز تولد زادروز
رویت دیدن
زاهد پارسا
زاویه گوشه
زایدالوصف چشمگیر
زباله آشغال
زبان خارجی زبان بیگانه
زبان محاوره ای زبان گفتاری
زحمت درد سر
زراعت کشاورزی
زلزله زمین لرزه
زنجان زنگان
زوال فروپاشی
زوج جفت
زکات هشت یک
زکام سرما خوردگی
زباد بسیار
سابق پیشین
سابقا پیشتر ها
سابقه پیشینه
ساحت پیشگاه
ساحل کناره
ساده لوح ساده نگر
سارق دزد
ساقط سرنگون
سال جاری امسال
سالاد سبزینه
سالم تندرست
سایت اینترنتی تارنما
سایر دیگر
سایرین دیگران
سبزیجات سبزی ها
سبقت پیشی
سبوعانه ددمنشانه
سجاده جانماز
سخیف سبک
سد امیر کبیر بند امیر کبیر
سر راز
سرحدات مرز ها
سرقت دزدی
سریع السیر تندرو
سعادت بهروزی
سعی کوشش
سفاک خونریز
سقوط سرنگونی
سلاح جنگ افزار
سلاطین پادشاهان
سلام درود
سلامت باشید پایبند باشید
سلسله اشکانی دودمان اشکانی
سلسله جبال رشته کوه
سلطان پادشاه
سلطه چیرگی
سم زهر
سمبل نماد
سمبلیک نمادین
سمعی بصری دیداری شنیداری
سمینار هم اندیشی
سند دستک
سنه سال
سه زربدر چهار سه در چهار
سهل الوصول آسان یاب
سهم بهره
سهوا نداشتن
سوابق پیشینه
سوبسید یارانه
سوق الجیشی راهبردی
سیاح گردشگر
سیاسیون سیاستمداران
سیرجان سیرگان
سیفون آبشویه
شاعر سرآینده
شامل دربرگیرنده
شانس بخت
شاهد گواه
شایان ذکراست گفتنی است
شب بخیر شب خوش
شباهت همانندی
شبیه مانند
شجاع دلیر
شجره نامه تبارنامه
شخصیت منش
شدیدا به سختی
شرارت پلیدکاری
شربت دوشاب
شرح وقایع رویدادنامه
شرفیاب شدن باریافتن
شروع آغاز
شریان سرخرگ
شط العرب اروندرود
شطرنج چترنگ
شعایر مذهبی آیین های مذهبی
شعبده بازی چشم بندی
شعر سروده
شعله اخگر
شعور خرد
شغل پیشه
شفا بهبود
شق القمر ماه شکافی
شمسی خورشیدی
شهادت گواهی
شهادت داد که گواهی داد که
شهادت طلبانه جانبازانه
شوق شور
شوکت شکوه
شکایت گلایه
شکرگذاری سپاس گذاری
شیطان اهریمن
شیمی کیمیا
شیوع گسیرش
صاحبنظر کاردان
صادق راستگو
صاعقه آذرخش
صاف هموار
صالح درستکار
صبح بامداد
صبحانه ناشتایی
صبور شکیبا
صحبت گفت و گو
صحرا بیابان
صحیح درست
صداقت راستی
صدف گوشماهی
صدمه آسیب
صراحت روشنی
صرفنظر چشم پوشی
صریح روشن
صعب العلاج بیدرمانی
صعودی افزاینده
صف رسته
صفویه صفویان
صلاحدید روادید
صلاحیت شایستگی
صلح سازش
صلوات درود فرستادن
صمیمی خودمانی
صورت چهره
صیاد شکارچی
ضایع شده از میان رفته
ضایعات پسمان ها
ضخیم کلفت
ضد و نقیض ناسازگار
ضدعفونی گندزدایی
ضرب المثل زبانزد
ضرب و شتم لت و کوب
ضربان تپش
ضرر زیان
ضرورت پایستگی
ضروری بایسته
ضعف سستی
ضعیف ناتوان
ضمن انکه افزون بر انکه
ضمن تایید افزون بر درست شمردن
ضمیمه پیوست
ضیافت بزم
طاقت توان
طالع بخت
طایفه ویس
طباخ خانه آشپز خانه
طباخی آشپزی
طبخ پختن
طبق پایه
طبقه بندی دسته بندی
طبیب پزشک
طبیعت انسان سرشت آدمی
طرد شده رانده شده
طرز شیوه
طرز تفکر بینش
طرفدار پیرو
طعم مزه
طرفین هر دو سو
طفل کودک
طلا زر
طلا فروش زر نگر
طلایی زرین
طلوع افتاب برامدن افتاب
طمانینه ارامش
طناب ریسمان
طهران تهران
طوس توس
طول درازا
طی کردن پیمودن
طیور پرندگان
ظالم ستمگر
ظاهر نما
ظاهر شدن پدیدار شدن
ظرفیت گنجایش
ظلم ستم
ظلمات تاریکی
ظن گمان
ظهر نیمرز
ظهور پیدایش
عابر بانک خود پرداز
عابر رهگذر
عاجز درمانده
عادت خو
عادل داد گستر
عادلانه دادگرانه
عار داشتن ننگ داشتن
عازم رهسپار
عاقبت سرانجام
عاقبت به خیر نیک فرجام
عاقل خردمند
عالم دانشمند
عالی رتبه والا جایگاه
عالیجناب بزرگوار
عامیانه تودگانه
عبا بالاپوش
عبادت پرستش
عبارتند بر این پایه اند
عبرت پند
عبور و مرور آمد و شد
عبور کردن گذشتن
عبوس ترشرو
عجب شگفت
عجز درمانی
عجله شتاب
عجولانه شتابزده
عدد شماره
عدل داد
عدم موفقیت ناکامی
عده ای شماری
عذر میخواهم پوزش میخواهم
عرصه پهنه
عرض اندام جلوه نمایی
عرض پهنا
عریض پهن
عزا سوگ
عزل برکناری
عصاره افشره
عصبانی خشمگین
عصبانی شدن بر اشفتن
عصرباستان دوره باستان
عصر ایوار
عصرفن اوری زمانه فن اوری
عصیان سرکشی
عطف بازگشت
عظیم الجثه کلان پیکر
عظیم سترگ
عفو بخشش
عقاب شهباز
عقاید باور ها
عقب ماندگی واپس ماندگی
عقب نشینی واپس نشینی
عقربه شاهنگ
عقل خرد
عقلانیت خردمندی
عقیده باور
علائم نشانه ها
علاج درمان
علاقه دلبستگی
علاقه مند دوستدار
علامت نشانه
علم بدیع دانش نو اوری
علم دانش
علنی شدن آشکار شدن
علی ای حال به هر روی
علیرغم با اینکه
علیه او شورید بر او شورید
عمامه دستار
عمدا دانسته
عمده بزرگ
عمر زندگی
عمران آبادانی
عمق گودی
عمل کنش
عمله کارگر
عمودی ستونی
عمومی همگانی
عنوان سرنویس
عهد پیمان
عهدنامه پیمان نامه
عواقب پیامدها
عوام فریب مردم فریب
عودت دادن پس دادن
عوض کردن جابجاکردن
عکس العمل واکنش
عیال همسر
عیان آشکار
عیب بدی
عید جشن
عیش و نوش خوشگذرانی
غارت تاراج
غافل از انکه نااگاه از انکه
غاالب مردم بیشتر مردم
غذا خوراک
غریب ناآشنا
غسل شست و شو
غصه غم
غلات جو و گندم
غلام برده
غلبه کردن چیره شدن
غلط نادرست
غلیظ چگال
غیر قابل اجرا انجام ناپذیر
غیر قابل ارجاع برگشت ناپذیر
غیر قابل انعطاف نرمش ناپذیر
غیر قابل باور باورنکردنی
غیرقابل بخشش نابخشودنی
غیرقابل بیان ناگفتنی
غیر قابل تحمل برنتافتنی
غیرقابل درک درنیافتنی
غیرقابل دسترس دست نیافتنی
غیر قابل عفو نابخشودنی
غیر قابل فهم درنیافتنی
غیر قابل قسمت بخش ناپذیر
غیرقابل مقایسه سنجس ناپذیر
غیرقابل کنترل مهارگسیخته
غیر مرفه بینوا
غیرممکن نشدنی
فائق امدن پیروز شدن
فاتح پیروزمند
فاحشه روسپی
فارسی پارسی
فارق البال آسوده دل
فارق التحصیل دانش اموخته
فاسد تباه
فاصله گرفتن دور شدن
فامیلی خانوادگی
فانی زودگذر
فاکتور برگ خرید
فاکس دورنگار
فایده سود
فتح پیروزی
فتنه آشوب
فحاشی ناسزاگویی
فحش ناسزا
فرار از گریز از
فرامین فرمان ها
فرانشیز خودپرداز
فرض کرد پنداشت
فرمول ساختاره
فرکانس بسامد
فساد تباهی
فعال پرکار
فعالیت تکاپو
فعلا هم اینک
فعلی کنونی
فقدان نبود
فقر تهیدستی
فقط تنها
فقه دین شناسی
فقیه دین شناس
فلاسک دمابان
فلذا بنابراین
فلش پیکان
فوت شد درگذشت
فوق العاده بی اندازه
فوق برنامه فرابرنامه
فوقانی بالایی
فکر اندیشه
فی الفور دردم
فی المثل برای نمونه
فی الواقع به راستی
فی نفسه به خودی خود
فیش برگه
فیلتر پالایه
قابل انجام شدنی
قابل تامل درنگ کردنی
قابل توجه چشمگیر
قابل دسترس دست یافتنی
قابل ذکر است گفتنی است
قابل شماراندارد سزاوارتان نیست
قابل قبول پذیرفتنی
قابل مطالعه خواندنی
قابل مهار مهار شدنی
قابله ماما
قاتل آدمکش
قاجاریه قاجاریان
قادر توانا
قاضی دادرس
قاطر استر
قافله کاروان
قبایل تیره ها
قبر گور
قبرستان گورستان
قبض انبار رسید انبار
قبل پیش
قبلا پیشتر
قبلی پیشین
قبول میکنم می پذیرم
قبیح زشت
قتل عام کشتار
قدعلم کردن سربرافراشتن
قدح سبو
قدرت بالقوه توان نهفته
قدرت نیرو
قدرت طلب جاه پرست
قدرتمند نبرومند
قدردانی سپاسداری
قدم دوم گام دوم
قدما پیشینیان
قدمت دیرینگی
قدیم الایام پیشتر ها
قدیمی کهن
قرار پیمان
قرار دادن نهادن
قرار میداد می نهاد
قرارداد پیمان نامه
قرض الحسنه وام بی بهره
قرن سده
قره قروت ترف
قرون وسطایی میانسده ای
قرون وسطی سده های میانی
قریب الوقوع زود هنگام
قریب نزدیک
قسم سوگند
قسمت دوم بخش دوم
قسی القلب سنگدل
قصد دارند بر انند
قصر کاخ
قصه داستان
قصور کوتاهی
قصیده چکامه
قضا و قدر سرنوشت
قضائیه دادگستری
قضاوت داوران
قضاوت داوری
قطع درختان بریدن درختان
قطع کردن بریدن
قطعا بی گمان
قطعه تکه
قفسه گنجه
قلمرو گستره
قله چکاد
قمر مصنوعی ماهواره
قنات کاریز
قناعت کردن بسنده کردن
قنوات کاریز ها
قهرامیز خشونت امیز
قوای نیروهای
قوس کمان
قوم تیره
قوه نیرو
قوی نیرومند
قیافه چهره
قیام شورش
قیامت رستاخیز
قیم سرپرست
قیمت بها
گالری نگارخانه
گرامر زبان دستور زبان
گریم چهره پردازی
گریمور چهره پرداز
گزارشات گزارش ها
گیشه باجه
لاابالی بی بندوبار
لااقل دست کم
لاجرم خواه ناخواه
لازم نیست نیاز نیست
لایتناهی بی پایان
لایق شایسته
لاینحل ناگشودنی
لاینفک جداشدنی
لاینقطع پیوسته
لباس پوشاک
لباس پوشیدن جامعه پوشیدن
لجباز یکدنده
لحاف روانداز
لحظه به لحظه دم به دم
لذیذ خوشمزه
لطفا خواهشمندم
لعنت نفرین
لقب فرنام
لهجه گویش
لوازم التحریر نوشت افزار
لوازم ابزار ها
لیاقت شایستگی
مواخذه باز خواست
مولف نویسنده
ما فوق فراتراز
ماحصل دستاورد
ماخوذه برگرفته
مادام همیشگی
مادامی که تا هنگامی که
ماضی گذشته
مالکیت ازانش
مامور کارگزار
مامورپلیس شهربان
مانع راهبند
ماهر چیره دست
ماهیت کار سرشت کار
ماورای فرای
مایحتاج نیاز ها
مایع آبگون
مایوس دلسرد
مباحثه گفت و شنود
مبارک باد خجسته باد
مبارک فرخنده
مبتدی تازه کار
مبتلا دچار
مبتلا به بیمار دچار بیماری
مبتنی بر بر پایه
مبتکر نو اور
مبحث جستار
مبدا آغاز
مبهوت گیج
مبین بازگوننده
متاثر دل ازرده
متارکه جدایی
متاسفانه بدبختانه
مبتحر زبر دست
متحد همبسته
متخصص کارآزموده
متخصصان کارآزمودگان
مترادف همچم
متراکم چگال
مترجم برگرداننده
مترقی پیشرفته
متزلزل لرزان
متسلسل زنجیروار
متشکرم سپاسگزارم
متشکل از دربرگیرنده
متعادل ترازمند
متعاقب به دنبال
متعجب شگفت زده
متعدد انبوه
متعصب خشک سر
متعلق به از ان
متعهد پایبند
متفرق کردن پراکنده کردن
متفق القول یکزبان
متفکر اندیشمند
متفکران اندیشمندان
متقاضی درخواست کننده
متلاشی فروریخته
متمایز جدا
متمول توانگر
متنوع گوناگون
متواتر پی در پی
متواضع فروتن
متوالی پیاپی
متوسط میانه
متوقف شد باز ایستاد
متولد شده زاده شده
متولی دست اندرکار
مثال نمونه
مثلث سه گوش
مثلثی لچکی
مثمر ثمر کار ساز
مثمر ثمر واقع شد کارساز امد
مجانی رایگان
مجبور ناچار
مجتمع همتافت
مجدد دوباره
مجذوب شیفته
مجرب کارآزموده
مجرم بزهکار
مجروح زخمی
مجسمه تندیس
مجلس انجمن
مجلل پر شکوه
مجله گاهنامه
مجمع گردهمایی
مجموعا روی هم
مجموعه گرداوری
مجنون دیوانه
مجهول الهویه ناشناس
مجوز پروانه
محاسبه نشده نسنجیده
محافظ نگهبان
محبس زندان
محبوب دوست داشتنی
محبوس زندانی
محترم ارجمند
محتوا درون مایه
محدود اندک
محذوریت تنگنا
محرم رازدار
محروم بی بهره
محرک جنباننده
محسوس چشمگیر
محشر رستاخیز
محصل دانش اموز
محصول فراورده
محضراسناد رسمی دفترخانه
محضر پیشگاه
محفوظ نگاهداشته
محل اکتشاف یافتگاه
محل تلاقی پیوندگاه
محله برزن
محکم استوار
محیط پیرامون
مخاصمه رزم
مخبر خبرنگار
مختصر ناچیز
مختلط درهم
مختلف گوناگون
مخرب ویرانگر
مخزن انبار
مخفی پنهان
مخفیگاه نهانگاه
مخلوط امیخته
مخلوق افریده
مخمصه هچل
مد خیز اب
مدنظر دلخواه
مداخله پادرمیانی
مداوم همیشگی
مدت مدید دیرگاه
مدتی است چندی است
مدد یاری
مدرس استاد
مدرسین آموزگاران
مدرن نوین
مدعیون میهمانان
مدفون کردن به خاک سپردن
مدل الگو
مدینه فاضله ارمانشهر
مذاکره گفتوگو
مذبوحانه نافرجام
مذمت کردن نکوهیدن
مذهب دین
مذکر نر
مذکور یادشده
مراتع چراگاه
مراجعت بازگشت
مربع چهارگوش
مرتبا پی در پی
مرتبط پیوسته
مرتجع واپسگرا
مرتع چراگاه
مرتعش لرزان
مرحله دوم گام دوم
مرحوم شادروان
مرسوله پستی بسته پستی
مرسی سپاس
مرض بیماری
مرطوب نمناک
مرفه بانوا
مرور بازبینی
مرکزتحقیقات پژوهشگاه
مرکزثقل گرانیگاه
مریخ بهرام
مرید پیرو
مریض بیمار
مریض خانه بیمارستان
مزاح شوخی
مزاحم شدن دردسردادن
مزخرف لیچار
مزرعه کشتزار
مزیت برتری
مزین آراسته
مسابقه پیکار
مسافر رهنمود
مساوات برابری
مساوی برابر
مستبد خودکامه
مستتر نهان
مستحضر آگاه
مستحق سزاوار
مستراح دستشویی
مستشرق خاورشناس
مستعضعف بینوا
مستعمل کارکرده
مستفیض بهرهمند
مستقیم سر راست
مستقیما آشکار
مستمر پیوسته
مستمعین شنوندگان
مستهلک فرسوده
مستولی چیره
مسخره خنده دار
مسقط الراس زادگاه
مسلخ گشتارگاه
مسلط چیره
مسلما بی گمان
مسولان کارگزاران
مسکن آرامبخش
مسیر گذرگاه
مسیل خشکرود
مشابه همانند
مشارالیه نامبرده
مشارکت همکاری
مشاهده نگریستن
مشاهده کردن تماشا کردن
مشاهیر نام آوران
مشاور رایزن
مشترک المنافع همسود
مشتمل بر دربردارنده
مشخصه ویژگی
مشرق خاور
مشغله کار و بار
مشقت رنج
مشهور نامی
مشورت رایزنی
مشکل است سخت است
مشکل دشوار
مشکلات دشواری ها
مصالح ساختمانی ساختمایه ها
مصدوم آسیب دیده
مصلی نمازگاه
مضایقه نمیکنم خوداری نمیکنم
مضطرب پریشان
مضطرب هستم پریشانم
مضیقه تنگنا
مطالبات خواسته ها
مطالعات پژوهش ها
مطبخ آشپز خانه
مطبوع دلنشین
مطرح کردن درمیان گذاشتن
مطرود رانده شده
مطلع آگاه
مطلوب دلخواه
مطیع فرمانبردار
مظلوم ستمدیده
مظهر نماد
مع الوصف با اینهمه
معاد رستاخیز
معاش روزی
معاشرت رفت و امد
معاصر امروزین
معافیت بخشودگی
معاملات داد و ستد ها
معاندت دشمنی
معاهده پیمان نامه
معاون دستیار
معبر گذرگاه
معتقدات باور ها
معدودی شماری
معرفی شناسایی
معروف سرشناس
معروفترین نامی ترین
معضل کاستی
معضلات کاستی ها
معطر خوشبو
معقول بخردانه
معلم آموزگار
معلومات دانسته ها
معما چیستان
معمم دستاربند
معنی چم
معکوس وارونه
معیار سنجه
مغرب باختر
مغرور خودخواه
مغفرت آمرزش
مفتوح باز
مفرح دلگشا
مفصل بندگاه
مفقودالاثر ناپدیده
مفقود شده گم شده
مفلوک بیچاره
مفید سودمند
مقابل روبرو
مقابله رویارویی
مقارن همزمان
مقاله نوشتار
مقاومت پایداری
مقایسه سنجش
مقایسه میکنم میسنجم
مقبره آرامگاه
مقتولین کشتگان
مقداری اندکی
مقدس ورجاوند
مقدمه پیشگفتار
مقدور شدنی
مقر ستاد
مقررات آیین نامه
مقصر گناهکار
مقطعی دوره ای
مقطوع النسل بی فرزند
مقتنه آیینگذاری
مقنی چاه کن
مقوله زمینه
مقوی نیرو بخش
مقیاس پیمانه
ملاح ملوان
ملاقات کرد دیدار کرد
ملامت سرزنش
ملت مردم
ملتزم پایبند
ملحق شدن پیوستن
ملکه شهبانو
ممانعت بازدارندگی
ممتد دنباله دار
مملکت کشور
ممنوع باز داشته
ممنون سپاس
ممنونم سپاسگذارم
ممکن شدنی
من بعد زین پس
من حیث المجموع رویهمرفته
منادی پیام آور
مناره گلدسته
منازعه درگیری
منازل خانه ها
مناسب پسندیده
مناسبت فراخور
مناطق آزاد آزادگاه ها
مناظره گفتمان
منتخب برگزیده
منتظر چشم براه
منتقدان خرده گیران
منجر شدن انجامیدن
منجم اختر شناس
منجمد یخبسته
منحصر به فرد بی همتا
منحل شد بر چیده شد
منزه پاک
منزوی ساختن گوشه نشین ساختن
منسجم هماهنگ
منشاء سر آغاز
منصفانه دادگرانه
منصوب کردن گماردن
منطقه آزاد تجاری آزادگاه بازرگانی
منطقی بخردانه
منظره چشم انداز
منظومه شمسی کهکشان خورشیدی
منع باز داری
منفعت سود
منفک جدا
منقل آتشدان
منهدم نابود
منوط به وابسته به
منکر شد زیرش زد
مهاجرت کوچ
مهارت چیره گی
مهلک کشنده
مهیا آماده
مواجه روبرو
موازنه برابری
موازنه قدرت برابری نیرو ها
موافقم همداستانم
موثر کار ساز
موجب مایه
موجبات زمینه ها
موجه پذیرفتنی
مورخ گذشته نگار
مورد باره
مورد نظر دلخواه
موزه دیرینکده
موسس بنیاد گزار
موسسه نهاد
موضوع جستار
موعد زمان
موفق باشید پیروز باشید
موفق کامیاب
موقت گذرا
موقع هنگام
مولود فرزند
مومن باورمند
مونث ماده
مکانیزم سازوکار
مکث درنگ
مکرمه گرامی
مکروه زشت
مکشوف یافته
مکشوفه نویافیه
مکلف ناچار
میادین میدان ها
میسر است شدنی است
میلاد زادروز
مینیاتور ریزنگاره
مینیاتوریست ریزنگارنده
نا متناسب بی قواره
ناحق ناسزا
نادر کمیاب
نادم پشیمان
ناراضی ناخشنود
نا شکری ناسپاسی
ناشی از برآمده از
ناشی میشود بر می آید
ناطق سخنران
ناعدالتی بی دادگری
نامبارک ناخجسته
نامراتب نابه سامان
نامطلوب ناپسند
ناموفق ناکام
نامیمون ناخجسته
نبض تپش
نجات رهایی
نجار درودگری
نجوم اخترشناسی
نحوه روش
ندامت پشیمانی
ندرتا گاهی
نزاع کشمکش
نزول پول بهره پول
نزولی کاهنده
نسبتا کمابیش
نسل دودمان
نسوان زنان
نشاط شادی
نشریه ادواری گاهنامه
نشریه هفتگی هفته نامه
نصب کردن گذاشتن
نصف نیم
نصیحت پند
نطق سخنرانی
نظارت بازبینی
نظاره گر بیننده
نظافت پاکیزگی
نظافت را رعایت کنید پاکیزه نگه دارید
نظام سامانه
نظر به اینکه ار آنجا که
نظم سامان
نظیر همانند
نفر تن
نفع سود
نفع خالص سود ویژه
نفیس گرانمایه
نقطه عطف چرخشگاه
نقطه نظر دیدگاه
نقیصه کاستی
نمک طعام نمک خوراکی
نهایتا سرانجام
نهایی پایانی
نهضت جنبش
نورانی درخشان
نوشتجات نوشته ها
نوع گونه
هال سرسرا
هذیان چرند
هلیکوپتر بالگرد
هم معنی هم چم
هم وطن هم میهن
همانطور همانگونه
همجهت همسو
همفکران هم اندیشان
هیچ وجه هیچگونه
هیچوقت هیچگاه
واحد یکتا
واصله رسیده
واضح روشن
واعظ سخنران
واقعا به راستی
واقعه رویداد
واقعی راستین
والا وگرنه
والد پدر
والده مادر
والله به خدا
والی استاندار
واکمن پخش همراه
وب سایت تارنما
وبلاگ تارنگار
وثیقه پشتیوانه
وجود هستی
وحدت همبستگی
وحشت هراس
وحشت کردن ترسیدن
وحشتناک هراسناک
وحشیانه ددمنشانه
وخیم ناگوار
ودیعه سپرده
وراث بازماندگان
وراجی پرگویی
ورم آماس
ورید رگ
وزین سنگین
وساطت میانجی
وسط میان
وسعت گستره
وصیتنامه درگذشتنامه
وضع حمل زایمان
وضعیت چگونگی
وضو دست نماز
وضوح روشنی
وطن میهن
وفات مرگ
وفور فراوانی
وقاحت بی شرمی
وقایع رویدادها
وقتی که هنگامی که
وقیح بی شرمی
ولادت زادروز
ولاغیر دیگر هیچ
ولیعهد جانشین
وکیل مجلس نماینده مجلس
کابوس بختک
کابینت گنجه
کاتالیزور کنشیار
کاذب دروغین
کارمشکلی است کار دشواری است
کارخانجات کارخانه ها
کاسب سوداگر
کاشف یابنده
کافی است بس است
کامپیوتر رایانه
کاندیدا نامزد
کبد جگر
کبیر بزرگ
کثرت فراوانی
کثیر الانتشار پرشمارگان
کثیف ناپاک
کدورت دلگیری
کذاب دروغگو
کذب دروغ
کسب علم دانش اندوزی
کسر کردن کاستن
کسوف خورسید گرفتگی
کفاش کفشگر
کفایت بسنده
کفن و دفن خاکسپاری
کل همه
کلا رویهمرفته
کلام سخن
کلاه مال من است کلاه از من است
کلمات واژه ها
کلمه عبور گذرواژه
کلیپ نماهنگ
کلیت همگی
کم نظیر بی مانند
کم وکیف چند و چون
کمالات شایستگی
کماکان همچنان
کن فیکون زیر و رو
کنترل مهار
کنتور شمارنده
کنگره همایش
کهولت پیری
کوپن کالا برگ
کیاست زیرکی
یاغی سرکش
یاس ناامیدی
یقین باور
یقینا بی گمان
یورتمه چارگامه
یومیه روزانه
یک ذره یک خرده
یک ربع یک چهارم
یک عده شماری
یکطرفه یکسویه
واژههای جدید فرهنگستان فارسی
یکی از فعالیتهای فرهنگستان زبان و ادب فارسی ساختن معادل برای واژههای بیگانهای است که به زبان فارسی وارد میشوند.
تاریخ انتشار : شنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۶:۵۸
«اکسپرس» (express): «سریعالسیر» (وسیله نقلیه دارای حرکت سریع بدون توقف یا با توقف کم) «دورمیتری» (dormitory): «اتاقخواب گروهی» «اسموک هاوس» (smokehouse): «اتاق دود» «کاپیتان» (کپتین / captain): «سَریار» (یکی از اعضای باتجربه تیم که مسؤول هماهنگی میان بازیکنان و ارتباط بین بازیکنان و داور و تصمیمگیری در مواقع معین بازی باشد) «اُوردوز» (overdose): «بیشمصرفی» (مصرف بیش از حد دارو یا مواد اعتیادآور که به مشکلات جدی سلامتی یا مرگ منجر میشود) «اکو» (echo): «پژواک» (بازگشت صوت پس از برخورد با مانع بهطوریکه با صوت ارسالی مخلوط نشود و صدای آن از صدای اول جدا شنیده شود) «اکوکاردیوگرافی» (echocardiography) «پژواکنگاری قلب» (ثبت و بررسی کارکرد قلب در حین ضربان با استفاده از امواج فراصوتی) «فود کورت» (food court): «سرای غذا» (گردشگری و جهانگردی: بخشی از مراکز بزرگ خرید یا مراکز دانشجویی یا فرودگاهها که در آن شماری واحد پذیرایی در کنار یکدیگر فعالیت میکنند) «کوماندو» (commando): «تکاور» (سرباز یا افسر یا درجهداری که پس از پذیرفته شدن در آزمایش ورودی، آموزش خاصی را برابر برنامه تفصیلی با موفقیت بگذراند؛ این دوره آموزشی شامل نقشهخوانی، کار با قطبنما، اطلاعات رزمی، ارتباط و مخابرات، زنده ماندن در شرایط سخت، گریز و فرار و غیره است) «دش» (dash): «تیره» (زبانشناسی: خطی کوتاه به شکل «-» که از خط پیوند بلندتر است و عموماً برای جدا کردن دو واحد از یکدیگر در نوشتار به کار میرود، مترادف خط فاصله) «کاپ» (cup): «جام» (۱. ظرفی که بهعنوان جایزه به تیم یا فرد قهرمان اهدا شود که معمولاً به شکل گلدانی دستهدار و پایهدار است ۲. یک دوره مسابقه که در پایان آن به فرد یا تیم قهرمان جام اهدا شود) «نوتبوک» (notebook computer): «رایانه کتابی» (رایانه شخصی کوچک و سبک و قابلِ حمل که معمولاً به اندازه یک کتاب باشد) «لپتاپ» (laptop computer): «رایانه کیفی» (رایانهای سبک و کوچک که بهمنظور حمل آسان و قرار دادن روی زانو طراحی شده باشد) منبع:ایسنا
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 19:50 توسط فیروزه آراسته
|