طرح درس پیشنهادی کتاب مکاتبات اداری ویژه رشته حسابداری سال سوم

                       نیست برعقل میر هیچ دلیل             راهبرتر ز نامه های دبیر

                                                                                                       (ناصر خسرو)

 

  نامه وسیله ارتباط انسانهاست. نامه این امکان را می آفریند تا بتوان با مخاطبان دور و غایب ارتباط برقرار کرد. این نقش نامه در دو صورت دیده می شود: وسیله ارتباط همگانی / ارتباط رسمی

هنوز هم نامه های اداری نخستین گام در جهت ارتباطات کاری همه مردم در تمام اصناف و طبقات کاری ،حرف اول را می زند بی شک، یادگیری آن و به کار بردن درست و به جای کلمات در جهت پیشبرد اهداف کاربران بسیار با اهمیت می باشد

نامه اداری یک سند قابل بایگانی است و مهمترین و اولین عامل ارتباط در سازمانها می باشد


*****************************************

کتاب مکاتبات اداری  در میان کتابهای سال سوم رشته حسابداری هنرستانهای حرفه ای تنها  ، بی هدایت و بی سرپرست هنوز نقطه آغازی ست که سر خط ندارد و ما مربیان سردرگم نمی دانیم چگونه با این کتاب با نام و بی نشان برخورد کنیم

اینجانب پس از  گذشت کوتاهی از تدریس  مکاتبات اداری بر آن شدم تا از تجربیات اندک و  اطلاعات کمترم قدمی در جهت شکفتن این غنچه  نشکفته  بردارم و می دانم نظرات و پیشنهاد های شما عزیزان کمک راهم خواهد بود منتظر نظرات جامع و کامل شما سروران گرامی هستم

بهتر است آموزش مکاتبات اداری به سه بخش تقسیم شود

1-آموزش مفاهیم نظری

 فصلهای کتاب درسی

2-کارگاه عملی که خود شامل دو قسمت شود

الف) کارگاه دستی

ب) کارگاه با رایانه شامل آموزش تایپ و نرم افزار word

3- فهرست واژه های کاربردی فارسی در نامه های اداری

مطالعه آزاد شامل نمونه نامه های اداری و آموزش کارنامک(رزومه نویسی)

4- تقسیم هنرجویان کلاس به دو گروه کاری و پیشنهاد دو موضوع فوق برنامه ( مطالب درسی باید کار آمد شود تا به روز باشد )

فوق برنامه اول طراحی یک کولاژ از تاریخچه مکاتبات در دنیا / فوق برنامه دوم تدوین یک نشریه توسط هنرجویان به صورت هفته ای ، ماهانه و غیره.............

بهتر است برای این کتاب یک کتاب کار طراحی شود تا مکمل خوبی برای درک مفاهیم عملی

 هنر جو باشد.


پیشنهاد ات  اینجانب برای تدریس مکاتبات اداری 

با یک آدرس جدید چی کار می کنید؟ با یک لباس نو ؟با یک کتاب نو؟ رفتار انسانها با مسایل مطرح شده یکسان نیست علتش هم تفاوتهای فردی و دانسته های گوناگون افراد از پیرامون خود 

می باشد .هنر جویی که وارد هنرستان می شود شاید از تاریخ و جغرافی و زبان فارسی مطالبی را در حافظه داشته باشد و حتی دانش موارد مذکور را ، اما آیا مکاتبات اداری تصویر  روشنی در ذهن او دارد یا منتظر ست  ببیند معلمان او چه می گویند و چه می خواهند.

 کتاب را ورق می زند و چشمش سیاهی می رود سیاه و سفید نه تصویری نه نقشه راهی خوب شکایتی نمی کنیم ،گله هم نداریم اما چراغ راه را ما باید روشن کنیم همه قصور با سیستم آموزشی و چاپ کتاب نیست چه بهتر ؟! فرصتی برای ما   ............ 


{چند سال قبل به عنوان مربی هلال احمر ، گروه داوطلب هنرجویان  را به مراکز آموزشی می بردم. یکی از این مکانها ،مرکز ناشنوایان و مرکزنابینایان بود در آنجا بود که تازه  متوجه شدم من کجا؟!این معلمان کجا !    خجالت زده و اشک ریزان به  آنها گفتم آفرین برشما  ،در حال  طرح پرسش با خط بریل بود صورت زیبا و خسته ای داشت خسته از این همه فشار این همه زحمتی که برای نابینایان می کشید بدون هیچ اعتراضی انگشتانش را بر روی کلاویه های زندگی می نواخت او هم معلم بود و من...................

در این برزخ تعلیم و تربیت فقط ادعا داشتم و هیچ...........................................

همه چی در آن مدرسه خلاقیت  ، عشق ،کار و صبوری  بود  .صبر برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب نتیجه ای که پر از عیب و ایراد باشد و دوباره اجرا شود و دوباره غلط گیری تا به آرامش برسد آرامش آموزگار و شاگرد و چه زیبا بود لحظاتی که در آن مدرسه بودم در همین جا از همه همکاران عزیز و زحمت کشم در مدارس استثنایی تشکر و قدر دانی می کنم }

امان ، امان از دست این پنج شنبه ها که بدون بچه ها می گذرد به امید اینکه تلاش کنند و در کنار خانواده محبت بگیرند و ریشه های زندگی را محکم ساند.

 اما مکاتبات چی می شه دو زنک مکاتبات یک زنگ نظری و یک زنگ عملی (کارگاه نوشتن) محتوا تغییر نکرده ، کتاب همان کتاب است تنها در جزیره دانایی  ، گم شده و بی نقشه  راه  ،این بار در زمان حل شده . چگونه این محتوای زیبا و بدرد بخور را در یک زنگ به نمایش بگذارم از ترد دستان و شعبده بازان کمک می خواهم در یک چشم بندی نقشه راه را ترسیم کنم و فرزندانم را سوار بر مرکب مکاتبات کنم  بدون آموزش سوارکاری بی آنکه بدانیم به کجا می رویم 

به قول کدکنی عزیز به کجا چنین شتابان ............ دل من گرفته زین راه      ........... باید سفر کرد و تجربه اندوخت...................

      امید               آدمهایی که امید دارند نگران نیستند پس چرا باید نگران تدریس این درس باشیم . 

چه باید کرد هر سال متفاوت با سال قبل تدریس مکاتبات را طراحی می کنم و هر بار به  تجارب بهتری دست پیدا می کنم . ممنون که صبوری کردید تا به اصل داستان برسید .............به ظاهر همه این نوشته ها مقدمه بود خیلی هم نوشتنش سخت نبود هر چی به فکرم   رسید  نوشتم. هر کاری آغازی دارد.  {  از نوشتن مقدمه هراسی  نداشتم خودش خود به خود نوشته  شد}

روش تحریر و تقریر یکی از روشهای تدریس است که من بسیار از آن بهره گرفتم .  جزوه گفتن به هنر جو در کلاس،نه تنها بخشی از مدیریت کلاس و کنترل نا محسوس می باشد بلکه انجام هماهنگ ذهن  و دست را در هنر جویان تقویت می کند و تمرکز  آنها را چند برابر می سازد. از طرفی آنها را در نوشتن صحیح کلمات یاری می کند.

 گام اول همان بر پایی کلاسهای شیرین انشاست  (چه بی رحمانه حذف شد)

تکالیف

درباره لباسی که به تن دارید بنویسید...........

درباره امروز بنویسید.................

درباره کلاسی که در آن درس می خوانید..........................

اگر..........................

شاید.............................

چرا؟؟؟ ...........................

تو فکر می کنی!.........................................

همه هنر جویان می نویسند با علاقه و بدون وقفه حال باید داوطلبین بخوانند 

مرحله بعد نوشتن یک جمله درباره عشق بود که همه نوشتند و چه زیبا همه نوشته ها را جمع آوری کردند و روی یک صفحه با طراحی تایپ کرده بر تابلوی کلاس نصب کردند  .



یکی از هنرجویان می بایست از هر جلسه گزارش تهیه کند و آن را مکتوب به من تحویل دهد 

نمونه:

روز شنبه 92/7/20 مهر

امروز خانم آراسته از فصل یک امتحان گرفتند که از 5 نمره بود و اکثر بچه ها نمره خوبی گرقتند و ایشان جمله ای بر روی تخته نوشتند " نوشتن یعنی بیرون جهیدن از صف مردگان"

و بعد گفتند که هفته بعد تمامی بچه ها جمله ای در باره عشق بنویسند و همچنین درس دوم را تدریس کردندو تمامی پرسشها را مشخص کردند.

این نمونه ای از گزارش کلاسی نرگس زردی یکی از هنرجویان  است.

یکی از محاسن گزارش نویسی تطبیق آن با طرح درس برای معلم است و اینکه بازخورد فعالیت کلاس چگونه توسط هنر جویان ارزیابی می شود . در این گزارشها خواسته هنرجویان هم نوشته خواهد شد و یک وسیله ارتباطی خوب بین کلاس و معلم می باشد.(این روش برای تدریس کتابهای دیگر عملی و مفید است)

مرحله بعدی نوشتن یک شناسنامه کاری از اطلاعات شخصی هنرجویان بر روی یک کارت  که همیشه  همراه  آنها باشد و شامل شماره شناسنامه (کد ملی)  / دفترچه بیمه/  آدرس پستی منزل همراه با کد پستی / شماره حساب / شماره گذر نامه / آدرس پست الکترونیک.............باشد 

(موارد فوق جهت پر کردن فرمها و شرکت در آزمونها بسیار ضروری می باشد)

فعالیتهای فوق برنامه به آموزش شکل می دهد و راه را برای هنر آموز و هنر جو هموار می سازد 

در رابطه با درس مکاتبات طرح های زیادی را می توان اجرا کرد از جمله......

الف) تدوین نشریه هفتگی از اطلاعات داخلی هنرستان

ب) نوشتن روزنامه دیواری با موضوعات آزاد 

پ) ساخت کلاژ از تاریخچه شکل گیری مکاتبات در جهان

ت) طراحی فرمها با موضوعات پیشنهادی هنر جویان و هنر آموز (  طراحی فرمهای اموال برای هر  اتاق در هنرستان) 

ج) طرح یک جلسه رسمی با موضوع مشخص  همراه نوشتن صورت جلسه توسط هنرجویان........تنظیم فرم دعوت نامه /مدیریت جلسه و.....

چ) ارائه گزارشهای  تلفیقی هنرجویان از سفر های نوروزی به عنوان تکلیف و کسب نمره مستمر

ح) عضویت همه هنرجویان در کتابخانه به منظور مطالعه بیشتر  همچنین خلاصه نویسی مطالب    

و ارائه در کلاس یا گنجاندن آن در روزنامه دیواری و نشریه

د) بازدید از یک سیستم اداری / اتوماسیون / دبیرخانه و بایگانی

ذ)آموزش تایپ با رایانه 

ر) آموزش نامه  نگاری با نرم افزار آفیس

ز) نوشتن کلمات به خط میخی که برای هنرجویان خیلی جالب است ( اوایل سال این طرح در کلاس مان اجرا شد )

ادامه دارد..............



توصیه های نگارشی

در این بخش بعضی از خطاهاي نگارشی یا انشایی نامه هاي اداري مطرح و توصیه هایی براي پرهیز از آنها ارایه شده است.
دراز نویسی و کلیشه نویسی
مستدعی است نسبت به پرداخت حق الزحمه هایی که مورد تصویب قرار گرفته است دستور مقتضی صادر فرمایید. 
باید از نوشتن کلمات اضافی و عبارتهایی که بیهوده طولانی اند و بار اطلاعاتی خاصی ندارند بپرهیزیم، تعارفها را تا جایی که می شود کوتاه کنیم، و بجاي عبارتهاي کلیشه اي و کهنه ، تاحد ممکن معادلهاي طبیعی تر و مانوس تري به کار ببریم. پس بهتراست بنویسیم:
خواهشمندم دستور فرمایید حق الزحمه هاي مصوب پرداخت شود.
در جلسه مورخ... صاحبنظران و کارشناسان امر محیط زیست حضور بهم رسانده مجمع عمومی را در جریان فعالیتهاي خویش قرار دادند و اطلاع حاصل شد که در این راستا تصمیمات اتخاذ شده مورد تصویب مسئولان محترم واقع شده است که در موقع مقتضی به مورد اجرا گذاشته خواهد شد.
توجه کنید نمونه دیگر – که از نامه هاي اداري استخراج شده است- و معادلهاي مناسب تر براي آنها توجه کنید:
 
همان طور که مسبوقید همان طور که اطلاع دارید/ چنا ن که اگاهید
به مورد مزایده می گذارد/ به مزایده می گذارد
محترما اشعار می دارد /با احترام به اطلاع می رساند
رجاء واثق دارد/ امیدوار است
به ضمیمه ایفاد می گردد /به پیوست ارسال می شود
همکاري شما موجب مزید امتنان است/ از همکاري شما بسیار ممنونم/ متشکرم
متمنی است اقدام لازم را مبذول دارند /خواهشمند است در این باره اقدام شود
تا در این راستا اقدام مقتضی به عمل آید / تا در این باره به نحو مقتضی اقدام شود.
این واحد قادر به تامین وسایل لازم نمی باشد  / این واحد نمی تواند وسایل لازم را تامین کند

حسب ضرورت این دستگاهها را مورد استفاده قرار دهند  /  در صورت لزوم از این دستگاهها استفاده کنند
در مورد خریداري کردن کامپیوتر اتخاذ تصمیم شد/ در مورد خرید کامپیوتر تصمیم گرفته شد.
هنوز از مجوز ساخت برخوردار نیست   / هنوز مجوز ساخت ندارد
بیشترین رقم تولید را به خود اختصاص داده است   /  بیشترین تولید را دارد
در رابطه با نمایندگیهاي شرکت به مورد اجرا گذاشته خواهد شد   /  در مورد نمایندگی هاي شرکت اجرا گذاشته خواهد شد
حضور بهم رسانیده در راي گیري شرکت نمودند حاضر شدند و راي دادند.

فعلهاي نا مناسب

توصیه میگردد قبل از پایان سال به دفتر تعاونی مراجعه نمایند. ....○
شعبه جدیدي افتتاح نموده و آماده قبول سفارشات می باشد ....○
پیمانکار را قبلا انتخاب کرده و با او قرار داد منعقد ساخته اند ....○
زمین آن موقوفی است و ساختمانش قابل سکونت می باشد. ....○
استفاده از مصدر هاي "باشیدن"، " نمودن "، " گشتن " ، "گردیدن" و " ساختن " به جاي یا براي پرهیز از تکرار مصدر هاي استن ، کردن ، شدن، روزگاري در زبان نوشتاري رایج شد تا مثلا به نوشته ها وزن و اعتبار ببخشد.
اما امروز چنین فعل هایی-که بندرت در زبان روزمره به کار می روند – نوشته را قالبی می کنند واز صمیمیت آن می کاهد،تا آنجا که در یک نثر متین و امروزي می شود آنها را به عمد در خدمت طنز به کار گرفت
این فعلها البته در معناي اصلی خود بسیار گویا مناسب اند. مثلا بهتر است از "گشتن"به معناي "تغییر وضعیت"یااز حالی به حالی شدن"،از"نمودن"به جاي"نشان دادن"یا"به نظر آمدن"،و از "ساختن"به معناي
"درست کردن"استفاده کنیم. پس بهتر است بنویسیم:
...توصیه می شود قبل از پایان سال به دفتر تعاونی مراجعه کنند.
...شعبه جدیدي افتتاح کرده و آماده قبول سفارش است.
...پیمانکار را قبلا"انتخاب کرده و با قرداد بسته اند.
...زمین آن موقوفی و ساختمانش قابل سکونت است
جمله هاي مرکب
با ارسال سیاهه عملکرد نمایند گیهاي شهرستان و صورتجلسه شوراي معاونان مبنی بر افزایش سهمیه ها در راستاي راهبرد هاي سال آتی که به نظر مقام محترم وزارت رسیده است همراه با جوابیه ایشان به شرح زیر ایفاد می گردد.

جمله ها بایدتا سر حد امکان کوتاه و مستقل باشند.نباید بی دلیل با استفاده از"واو"عطف،موصول،یا حروف ربط آنها را به هم متصل کنیم.جمله نفس بر علاوه بر آنکه خواندن و درك مطلب را دشوار می کند،گاه خود نویسنده را هم به اشتباه می اندازد،تا جایی که رشته کلام از دستش به در می رودو ممکن است جزمهمی از جمله(مثلا"فعل اصلی)را از قلم بیندازد.نمونه بالا آن قدر آشفته است که مشکل می توان منظور نویسنده را دریافت.
در دیدار ریاست سازمان از واحد باز یابی ضایعات که اخیرا شروع به کار کرده وقرار است تا شهریور ماه امسال به تولید کامل برسد جمعی از کارگران مشکلات خودرا مطرح کردند.
اگر عبارتی چنان طولانی است که خواندن آن دشوار می شود ،باید آن را به چند واحد گفتار تقسیم کنیم . پس بهتر است بنویسیم:
در دیدار رئیس سازمان از واحد باز یابی ،جمعی از کارگران مشکلات خود را مطرح کردند.این واحد اخیرا شروع به کار کرده وقرار است تا شهریور امسال به تولید کامل برسد.
پیرو مذاکرات قبلی به پیوست فهرست اعتبارات مورد نیاز طرحهاي ملی براي سال 1371 به تفکیک رشته ها که در شوراي پژوهشهاي
علمی کشور به تصویب رسیده است ارسال می شود.
در جمله مرکب ،یعنی جمله اي که بیش از یک فعل داشته باشد،یک جمله ساده است که غرض اصلی گوینده را بیان می کند(جمله پایه)و جمله یا جمله هاي دیگري که براي تکمیل معناي جمله پایه می آیند (جمله پیرو)و معمولا"با حرف ربط به جمله پایه می پیوندند.در این نوع جمله باید فعل اصلی را زودتر بیاوریم (تا تکلیف خواننده زودتر روشن شود)و جمله هاي پیرو را روشن و کوتاه بیان کنیم . پس بهتر است بنویسیم:
پیرومذاکرات قبلی ،به پیوست فهرست اعتبارات لازم براي طرحهاي ملی در سال 1371 ، به تفکیک رشته ها، ارسال می شود. این طرحها در شوراي پژوهشهاي علمی کشور تصویب شده است.
این برنامه که در کمیسیون صنایع بررسی خواهد شد،بر اساس نتایج گرد همایی روساي مراکز آموزش عالی تنظیم شده است . 
این گردهمایی در آبان ماه سال گذشته در حضور وزراي فرهنگ و آموزش عالی و صنایع برگزار شد تنظیم گردیده است.
باید از معترضه هاي متعدد یا معترضه اجتناب کنیم . پس بهتر است بنویسیم :
این برنامه که در کمیسیون صنایع بررسی خواهد شد،بر اساس نتایج گرد همایی روساي مراکز آموزش عالی تنظیم شده است. این گردهمایی در آبان ماه سال گذشته با حضور وزیر فرهنگ وآموزش عالی و وزیر صنایع برگزار شده بود.

فعلهاي متوالی
کمیته فنی از 11 نفر متخصصدر زمینه حمل و نقل که تعدادي از آنان بازنشسته دولت هستندتشکیل شده است. 
این اقدام به حفظ سرمایه هاي شرکت که بخشعمده آن را اموال غیر منقول تشکیل می دهد منجر می شود 
باید،تا حد ممکن ،از آوردن دو یا چند فعل پشت سر هم در پایان جمله اجتناب کنیم.چنان که در بخش جملات مرکب هم گفتیم،بهتر است فعل اصلی (فعل جمله پیرو)را در صورت امکان به قبل از "که"موصول منتقل کنیم و جمله مرکب را با فعل جمله پایه به پایان ببریم. پس بهتر است بنویسیم:
کمیته فنی از 11 نفر متخصصدر امور حمل و نقل تشکیل شده است که تعدادي از آنان باز نشسته دولت اند/کمیته فنی متشکل از 11 متخصصدر امور حمل و نقل است که تعدادي از آنان بازنسشته دولت اند.
این اقدام منجربه حفظ سرمایه هاي شرکت می شود،که بخشعمده آن را اموال غیر منقول تشکیل می دهد.
واژه هاي هم معنی
با توجه شرایط سخت و دشوار کارگران شرکت در بندر لنگه ... ○
انتشار نشریه وزین ...راتبریک و تهنیت می گوییم. ○
از آنجا که تامین کادر نگهبانی کارخانه بسیار لازم و ضروري می باشد.... ○
باید از آوردن واژه هاي هم معنی بپرهیزیم تا تاثیر کلام از بین نرود.
پس در هر یک از نمونه هاي بالا،یکی از دو کلمه"سخت و دشوار"تبریک و تهنیت"،و "لازم و ضروري"زیادي است.


واژه هاي بیگانه احتراما"در پاسخ به سوال مطروحه جنابعالی معروض می دارد که روابط عمومی سازمان براي گرفتن ویزاي آقاي..بموقع اقدام  نموده و پاسپورت را هم بموقع به هواپیمایی تحویل داده است و علت نرسیدن ایشان به افتتاحیه نمایشگاه هامبورگ کنسل شدن پرواز شرکت لوفت هانزا در روز چهارشنبه می باشد.


واژه هاي بیگانه را،اگر معادل مناسب و جا افتاده فارسی دارند ،نباید به کار ببریم.پس بهتر است بنویسیم:
با احترام،در پاسخ به سوال جنابعالی یه اطلاع می رسانم که روابط عمومی سازمان روادید آقاي...را بموقع تهیه کرده و گذر نامه را هم به موقع به هواپیمایی تحویل داده است ؛علت دیر رسیدن ایشان به نمایشگاه هامبورگ لغو شدن پرواز روز چهارشنبه هواپیمایی لوفت هانزا بوده است.
ترکیبهاي عربی
علیرغم، من جمله ، فی المثل،...
این ترکیبها بهتر است با حروف اضافه فارسی بیایند. پس بهتر است بنویسیم :
به رغمِ ،ازجمله، در مثلَ ( یا براي مثال).

مصدرهاي استن و هستن
این کارمندان باداشتن 5 سال سابقه کار هنوز آزمایشی هستند.

برخلاف نظرجنابعالی ، باید بگویم که همکار جدید ما، چنان که باید،بااین امور آشنا ست.
بهتر است تا حد ممکن از صیغه هاي مختلف  "است" استفاده کنیم و"هست" رابراي تاکید نگه داریم. پس بهتر است بنویسیم :
این کارمندان با داشتن 5 سال سابقه کار هنوز آزمایشی اند.
برخلاف نظر جنابعالی، باید بگویم که همکار جدید ما،چنان که باید،با این امور آشنا هست.

توصیه هاي دستوري

عبارتهاي وصفی
اسناد را جعل کرده مقداري پول از صندوق گرفته و متواري گشتند. ○
لازم است کالاها را بازرسی کرده آنها را تحویل گرفته و به انبار ارسال دارید. ○
به این قبیل عبارتهایی که فعل آنها به جاي اینکه به یکی از صیغه هاي صرفی باشد،به صورت مفعولی می آید وجه وصفی یا عبارت وصفی می گویند.کاربرد این صورت در نثر امروزي درست نیست. بهتر است از صیغه هاي صرف فعل به طور کامل استفاده کنیم و عبارت وصفی به کار نبریم.
پس بهتراست بنویسیم :
اسناد را جعل کردند،مقداري پول از صندوق گرفتندو متواري شدند.
لازم است کالاها را بازرسی کنید، آنها را تحویل بگیریدو به انبار بفرستید.
استفاده از وجه وصفی در موارد زیر بجاست :
1.زمانی که در جمله در جایگاه صفت بیاید : نامه امضاء شده به دست متقاضی برسد، در این جمله مقصود این است که نامه به صورت امضاشده به دست متقاضی برسد، نه آنکه امضا ي شود و..
2.وقتی که فعل معین صیغه صرفی (ماضی نقلی یا ماضی بعید ) به قرینه حذف شده است: طرحهاي پیشنهادي در جلسه بررسی شده ،به تصویب رسیده و به بخشهاي مختلف ابلاغ شده است . (توضیح بیشتر در "حذف فعل" آمده به بخشهاي مختلف ابلاغ شده است.(توضیح بیشتردر "حذف فعل" آمده است .)
حذف فعل

 مدارك را به دبیرخانه تحویل و رسید در یافت کنید.
دستخط جنابعالی زیارت و خشنودم ساخت. خطایی که در نامه هاي اداري به کرات دیده می شود، حذف بی رویه فعلها ،بخصوص صیغه هاي مختلف مصدر هاي "استن"و"کردن"و "شدن" است .البته حذف فعل اگر به قرینه باشد کاملا مجاز و حتی مطلوب است .
حذف به قرینه یعنی اینکه فعل مشترك چند جمله معطوف به یکدیگر را فقط در جمله آخر بیاوریم.مثلا می توانیم بنویسیم:
نامه را به حسابداري ارسال و پیگیري کنید. یا مثلا در مواردي که چند فعل معطوف به هم ماضی نقلی یا بعید باشد،صورتهاي مختلف "است" را میتوانیم فقط یک بار در پایان عبارت بیاوریم و درجاهاي دیگر به قرینه حذف کنیم:هزینه ها از محل اعتبار بند 4 پرداخت شده و به ثبت رسیده است.
اما حذف بدون قرینه مجاز نیست و باید از آن به شدت پرهیز کرد.نمی شود گفت مدارك را به دبیرخانه تحویل [کنید]و رسید دریافت کنید یا ،دستخط جنابعالی زیارت [ ساخت]و خشنودم ساخت. پس بهتر است بنویسیم:
مدارك را به دبیرخانه تحویل بدهید و رسید دریافت کنید/یا رسید بگیرید .

دستخط جنابعالی زیارت شد وخشنودم کرد.


تطابق فعلها
در سال 71 تعداد 30 طرح پیشنهاد شده که از این تعداد 5 طرح به تصویب رسیده ونیز در سال یادشده قرارداد تهیه طرح جامع منعقد گردید. در ابتداي سال 72 نیز طرح جامع در دست تهیه بوده اند که فقط یکی از آنها در همان سال به تصویب می رسد.
باید مواظب باشیم افعالی که به هم عطف می کنیم از نظر زمان، شخص،و عدد همپایه باشند. پس باید بنویسیم:
در سال 71 سی طرح پیشنهاد شدکه از این تعداد پنج طرح به تصویب رسیدو نیز در همان سال قرارداد تهیه طرح جامع منعقد شد.در ابتداي سال 72 ، سه طرح جامع در دست تهیه بود که فقط یکی از آنها به تصویب رسید.
آمیختن مصدرهاي عربی بافعل فارسی
استعمال کردن دخانیات ممنوع است. ○
خواهشمند است مساعدت و بموقع در جلسه حاضر شوید. ○
" استعما ل"در عربی مصدر است و آوردن آن با مصدر "کردن" فارسی درست نیست. همچنین است مساعدت کردن، تسریع کردن و... اما اگر این کلمات عربی را به عنوان اسم به کار ببریم ، می توانیم آنها را با افعال معین فارسی بیامیزیم و فعل حاصل را صرف کنیم. پس باید بنویسیم:استعمال دخانیات ممنوع است .

خواهشمند است مساعدت کنید و بموقع در جلسه حاضر شوید.


نشانه مفعول بی واسطه
ابتکار شما در انتشار این نشریه می تواند در رشد تحقیقات نقش موثري داشته باشد را تحسین میکنم. ○
پرونده اي که دیروز تنظیم شده بود را فرستادم. ○
ما هم خوشحالیم که براي کارگاهتان مدیر جدیدي را پیدا کرده اید. ○
رادر صورتی که نشانه ي"مفعول صریح" باشد باید هر چه نزدیکتر به مفعول بیاید . بعد از فعل هرگز نباید را آورد. را به نوعی نشانه ي معرفه است.،بعد از اسم نکره (مثلا"ًمدیر جدیدي ")نیازي به آن نیست . پس باید بنویسیم :
ابتکار شما را در انتشار این نشریه ،که می تواند در رشد تحقیقات نقش مو ثري داشته باشد ،تحسین می کنم.
پرونده هایی را که دیروز تنظیم شده بود فرستادم.
ما هم خوشحالیم که براي کارگاهتان مدیر جدیدي پیدا کرده اید.
صفت مو نث متون مختلفه ،قوانین مصوبه،مفاهیم منسوخه،تحصیلات عالیه ،والده ي محترمه ،پرونده ي مختومه،نامه ي شریف ،قرارداد منعقده،سمینار مربوطه ،تلگرام واصله ،بدهی هاي معوقه،بانوي محترمه ،...
در عربی وقتی موصوف مو نث یا جمع غیر جاندار باشد صًفت آن "تاي تانًیث "می گیرد که علامت آن "ه"است .
در فارسی هم با آنکه قاعده تًذکیر و تانًیث نداریم ، متاًسفانه از این قاعده تقلید شده است (والده  محترمه ،مفاهیم منسوخه). این تقلید گاهی حتی از قواعد عربی هم پیروي نمی کند ، یعنی همراه واژه هاي مفرد و مذکر عربی (قانون مصوبه ،حکم مربوطه )،یاواژه هاي فارسی (بانوي محترمه ،نامه شًریفه ،پرونده مربوطه )،یا واژه هاي ماًخوذ از زبانهاي بیگانه (تلگرام واصله ،سمینار مربوطه )به کار رفته است. در هر حال ، وجود این نوع ترکیبات در نوشته هاي فارسی نه تنها ضرورتی ندارد بلکه نوشته را به عریضه هاي
قدیمی شبیه می کند ،و باید تا جاي ممکن از آنها پرهیز کرد. پس خیلی بهتر است بنویسیم :
متون مختلف،قوانین مصوب ،مفاهیم منسوخ،تحصیلات عالی ،والده مًحترم ، پرونده مًختوم،نامه  شریف ، قرارداد منعقد،سمینار مربوط،تلگرام واصل،بدهی معوق ،بانوي محترم،....
البته بعضی از این نوع ترکیبها آن قدر در فارسی جا افتاده اند که تغییر دادن آنها مشکل است و تغییر یافته  آنها شاید همان معناي مورد نظر را نرساند. پسهمچنان می توانیم بنویسیم :
کاغذ باطله ،هیئت تحریریه،هیئت منصفه ،امور خارجه ،اداره نًقلیه ، قوه مًقننه،مکه  معظمه،و.....
صورت مجهول
کاربرد صورت مجهول با استفاده از توسط،به وسیله ،ًو از سوي ،متاًسفانه اخیرابًسیار رواج یافته است:
این گزارش به وسیله دًایره  روابط عمومی تهیه شده است . 

 ابتدا از سوی معاون اداری به حاضران خوشامد گفته شد.
پیمانکار خارجی توسط هیئت مدیره  قبلی انتخاب شده است.
صورت مجهول البته کاربردهاي خاص خود را دارد و گاهی حتی نمی توان از آن اجتناب کرد ، مثلاًوقتی که فاعل یا عامل کاري معلوم نباشد یا خودمان عمدا نًخواهیم که معلوم باشد .
اما بسیاري از جمله بندي هاي مجهولی که در گزارشها و نوشته هاي خبري و اداري معمول شده است واقعاً غلط یا دست کم نابجاست ، و حتی گاهی خواننده را گرفتار ابهام می کند . مثلاًدر نمونه شًماره  2 در بالا ،معلوم نیست که خود معاون خیر مقدم گفته یا نماینده اي پیام او را به حاضران ابلاغ کرده است. درست این است که تا آنجا که میتوانیم از جمله بندیهاي معلوم و صریح استفاده کنیم.پس خیلی بهتر است که بنویسیم :
ابتدا معاون اداري به حاضران خوشامد گفت.پیمانکار خارجی را هیئت مدیره قبلی انتخاب کرده است.
تنوین
ناچارا،ًزباناً،تلگرافا،ًگاهاً،تلفنا،ًجاناً،مالاً،.....
استفاده از تنوین در آخر کلمات فارسی یا فرنگی جایز نیست . باید بنویسیم:
به ناچار (ناگزیر)،زبانی،تلگرافی،گاه،تلفنی،جانی،مالی،....
خوب است همین جا بگوییم که کاربرد واژه ها یی چون "دوما"ً،"سوماً"،"چهارماً" نیز غلط است زیرادوم ،سوم،چهارم...،علاوه بر
اینکه واژه هاي فارسی اند ،قید هم هستند و نیازي به پسوند قید ساز ندارند.
موصول و حرف ربط
سمیناري که روز گذشته به مناسبت هفته  نیکو کاري از اول تا هشتم شهریور ماه ادامه دارد برگزار شد با سخنرانی نماینده ○
سازمان صلیب سرخ جهانی که حامل پیام رئیس صلیب سرخ بود شروع به کار کرد.
این گونه جملات گاه حتی خود نویسنده را به اشتباه می اندازد و تطابق نهاد و گزاره و فعل و فاعل و مرجع ضمیر و غیره را مختل می کند و سبب می شود که رشته کًلام از دست نویسنده و خواننده به در برود.
باید از آوردن بیش از دو موصول یا حرف ربط بپرهیزیم تا جمله ها آشفته ،نشوند.
گزارش بالا را(مثلاً)می توانیم به صورت زیر بنویسیم:
سمیناري که روز گذشته به مناسبت هفته نًیکو کاري – اول تا هشتم شهریور –برگزار شد با سخنان نماینده  سازمان صلیب سرخ جهانی آغاز به کار کرد،در این سخنرانی پیام رییس این سازمان خوانده شد.
علامت جمع مراجعین ،مسافرین،مهندسین،کتب،مو لفین ،.... 
پیشنهادات،گزارشات،سفارشات،میادین،کارخانجات،سبزیجات،باغات،نمرا،دستورات،امتیازات،....
روحانیون،انقلابیون،......  بیشتر واژه هاي عربی را می شود با پسوتد هاي جمع فارسی جمع بست . ازجمع بستن واژه هاي فارسی و به ویژه واژه هاي بیگانه
به سیاق جمعهاي عربی بپرهیزید ،هر چند شایع باشند . پس بنویسید : مراجعان ،مسافران،مهندسان،کتابها؛مولفان،..... پیشنهادها،گزارشها،سفارشها،میدانها،کارخانه ها،سبزیها،باغها،نمره ها،دستورها،امتیازها،.... روحانیان،انقلابیها،.....
توصیه هاي نوشتاري
بهتر است همیشه در مواردي که از صحت املاي کلمه اي اطمینان نداریم به فرهنگ لغت مراجعه کنیم . در این بخش رایج ترین خطاهاي املایی و توصیه هایی در مورد رسم الخط کلمات ارائه شده است.اثنا عشري
املاي صحیح این ترکیب به معناي دوازده همین صورت است. پس باید بنویسیم :شیعه اثنا عشر (نه "شیعه اثنی عشري".است
این کلمه را جدا بنویسید مگر در مواردي که کلمه ي قبل از آن به "ا" یا"و" ختم شود که در این صورت الف "است"حذف می شود. پس بنویسید :عبارت است (نه عبارتست")،خوب است (نه "خوبست")،متمنی است (نه "متمنیست ") ، بدیهی است
(نه "بدیهیست" )، نیکوست (نه "نیکو است" )، دانا است (نه "دانا است")الله/اله
این دو کلمه دو تلفظ مختلف و دو املاي مختلف دارند.اغلب اوقات دیده می شود که بخصوص در اسم اشخاص الله را سهواً اله می نویسند. پسعبدالله درست است نه ((عبداله)).
این وآن"این" و"آن" جدا از کلمه بعد نوشته می شوند،مگر کلمات اینجا،آنجا،آنچه و آنکه که به همین صورت (پیوسته) نوشته می شوند.پس بنویسید:
آن جناب (نه "آنجناب")،آن مقام،این طور،در این صورت باسمه تعالی
این عبارت به همین صورت درست است نه به صورت "بسمه تعالی" بطیء

املاي این دو کلمه به همین صورت است و برخی به غلط آن را "بطئی" می نویسند و در نتیجه بر وزن "قطعی" تلفظ میکنند.در صورتی که به دنبال آن ((ي)) وحده یا نکره بیاید بطیئی نوشته و بر وزن ((لطیفی)) تلفظ می شود:رشد بطیء جمعیت؛تولید رشد
بطیئی داشته است.به این حرف اضافه را باید جدا نوشت مگر در کلمه بجز:به جاي آورند(نه "بجاي آورند")،به این کار(نه "باین کار")،به ازاي (نه "بازاي")،به خاطر،به موجب،.......
در مواردي که "به " صفت ساز است باید آن را پیوسته نوشت:بهوش(به معنی هشیار)،بجا(به معنی بموقع و مناسب)،بها این واژه فارسی به معناي "قیمت" است و در پایان همزه ندارد.پس باید نوشت بهاي کالا (نه "بهاء کالا ").بهاء کلمه عربی است به معناي " روشنایی " .بی" بی " معمولا جدا از کلمه بعد نوشته می شوند،مگر در مواردي مثل بیخود،بیهوده،بیعار،بیکار،بیزار،بیچاره،بیداد،بیراه،بینوا.پس بنویسید:بی قرار (نه " بیقرار ")،بی گناه،بی سوادر،بی حوصله،.........خلاُ اغلب این کلمه را به غلط "خلا "می نویسند.این کلمه وقتی " ي " میگیرد خلئی نوشته می شود. دوم/سوم این دو واژه فارسی اند و بدون تشدید " و" نوشته و خوانده می شوند.
سو ال اغلب این کلمه را به غلط "سئوال " می نویسند. شی ء
این کلمه را به اشتباه اغلب " شیئی " مینویسند.شیء وقتی " ي" نکره یا وحده می گیرد_مثلاً یک شیء-به این صورت نوشته- شیئی -و بر وزن " خیلی " تلفظ می شود.

صفر(رقم)
به دلیل مشابهت صفر و نقطه در خط فارسی،براي اجتناب از ابهام،بهتر است اعدادي را که به صفر ختم می شوند به صورت حرفی بنویسند.ط/ت
واژه هاي تالار،تراز (و ترکیبهاي آن،همتراز،تراز کردن،.....) تپیدن (و مشتقات آن،تپش،تپنده،.....)،غلتیدن (و مشتقات آن،غلتک،غلتان....)،تاس،تپانچه،تشت واژه هاي فارسی اند نه عربی،بنابراین بهتر است با حرف " ت" نوشته شوند نه " ط ". همچنین واژه هاي بلیت (که در اصل روسی است)،اتاق (که در اصل روسی است)،اتاق (که در اصل ترکی است)،اتو (که احتمالا روسی و شاید فارسی است)، باتري (که در اصل فرانسوي است )،باتلاق (که در اصل ترکی است )،چون عربی نیستند،بهتر است با" ت " نوشته شوند نه " ط ".غیر ذلک
این ترکیب عربی به معناي " جز این "و تقریبا به معنی " و غیره "است.املاي صحیح آن به همین شکل است و تلفظ آن هم غیر ذلک است (نه " غیره و ذلک " یا " غیر و ذلک ").
کلمات مرکب
کلمات مرکب چون نامبرده،بزرگداشت،نگهدار،مبارکباد و از این قبیل را باید سرهم نوشت و در مواردي که به صورت فعل یا ترکیبصفت و فعل می آیند در دو کلمه نوشته می شوند:بزرگداشت این روز.........
این روز را بزرگ داشت. نماینده  نامبرده به ماُموریت اعزام شد.
در این صورتجلسه از نمایندگان نام برده شده است. که جدا از کلمه قبل نوشته می شود،مگر در بعضی از کلمات مرکب مثل بلکه،اینکه،آنکه. پس بنویسید:وقتی که،(نه " وقتیکه
")،هنگامی که،در صورتی که،به طوري که،.........
لازم الاتّباع این ترکیب یعنی " که پیروي از آن لازم است " و املا و تلفظ آن نیز به همین صورت است:دستور لازم الاتبّاع.     

معتنی به این کلمه یعنی قابل اعتنا،مهم،هنگفت و املاي درست آن هم معتنی به است.بعضی به غلط آن را "متنابه " می نویسند و میخوانند.می را جدا از فعل بنویسید تا راحت تر خوانده شود:می شناسیم (نه "میشناسیم ")،می رود،می نویسند،...........

میلیون/میلیارد این کلمه رانبایدبه صورت "ملیون"و"ملیارد"نوشت.
وهله
این کلمه را به اشتباه گاهی "وحله"می نویسند.
"ه"غیرملفوظ
وقتی به کلمات مختوم به ه غیرملفوظ "ي" وحدت یامصدري یانکره اضافه می شود،این کلمات رابایدبه این صورت نوشت:نامه
اي(نه"نامه ئی "یا "نامه یی")،کارخانه اي.
هنگام جمع بستن این کلمات به "ان" یادرشکل مصدري آنها، "ه" پایانی به "گ" تبدیل می شود .پس
بنویسید:نمایندگان(نه"نماینده گان")،سرسپردگی (نه"سرسپرده گی")
کلماتی که به "ه" غیرملفوظ ختم می شوند،درحالت اضافه حتما بًایدهمزه بگیرند.پس بنویسید:
نامۀ مورخ .ِ..(نه"نامه مورخ"...)،برنامۀ اول توسعه(نه "برنامه اول توسعه").
"ه" ملفوظ
وقتی به کلمات مختوم به ه ملفوظ ،مثل فرمانده ،معتنی به،مشابه،"ي" وحدت یا مصدري یانکره اضافه می شوداین کلمات رابایدبه
این صورت نوشت:فرماندهی(نه"فرمانده اي")،معتنی بهی(نه"معتنی به اي")،موجهی(نه"موجه اي")،مشابهی (نه"مشابه اي")
کلمات مختوم به ه ملفوظ در حالت اضافه همزه نمی گیرد:فرمانده کل (نه "فرماندة کل")،بازده تولید(نه"بازدة تولید")،توجهشما(نه"توجۀ شما")همین
جدااز کلمۀ بعدنوشته می شود:همین طور(نه"همینطور")،همان گونه(نه"همانگونه")،...هیچ
جداازکلمۀ بعدنوشته می شود:هیچ کس (نه"هیچکس")،هیچ وقت(نه"هیچوقت")،... واژه هاوترکیبهاي نادرستواژه ها و ترکیبهاي نادرست
آنچه که
آنچه که در پی می آیدگزارشی است از... ○
آنچه راکه درفهرست مشخصشده بودسفارش دادیم. ○
آنچه یعنی "آن چیزي که"،بنابراین نیاز به یک"کۀ"دیگرندارد.پس بایدبنویسیم:
آنچه درپی می آیدگزارشی است از...
آنچه رادرفهرست مشخص شده بودسفارش دادیم.
استعفا دادن
این کلمه بافعل کردن به کارمی رود ونه دادن.پس به جاي آنکه بگوییم"استعفاداد"بایدبگوییم استعفاکرد.
استفاده بردن
کلمۀ استفاده بافعل کردن به کارمی رود ونه بردن.پس به جاي "کارکنان اِین اداره ازبیانات جنابعالی استفادة بسیاربردند"بایدنوشت:
کارکنان این اداره ازبیانات جنابعالی بهرة بسیاربردند/بسیاراستفاده کردند.
اقشار
"اقشار"جمع قشرنیست؛جمع قشردرعربی قشوراست.درفارسی بایدبگوییم:قشرها.
اقلاً/اکثراً
درعربی کلمات اقل و اکثرتنوین نمی گیرند.بهتراست به جاي "اقلا "ًلااقل یادست کم وبه جاي "اکثرا"ًبیشتریاغالبایًااغلب رابه
کاربرد.پس به جاي "کارکنان اکثراًازاضافه کاري شانه خالی می کنند"،بایدبنویسیم:
اغلب/بیشترکارکنان ازاضافه کاري شانه خالی می کنند.

بااین وجود

باوجوداین یعنی "بااین همه"،"مع هذا"،ومنظور این است که "بااینکه چنین چیزي هست".ولی "بااین وجود"اصلا چًنین معنایی
نداردواستعمال آن به این معنی ها غلط است.
بازدهی
بازده معادلی است که براي "راندمان"فرانسوي وضع شده است.بعضی به جاي این کلمه از کلمه "بازدهی"استفاده می کنند که
درست نیست.پس به جاي "بازدهی کارخانه"باید بنویسیم ؛بازده کارخانه.
برعلیه
علیه یعنی "براو"پس "برعلیه" می شود"بربراو"که مسلماً غلط است.پس به جاي "برعلیه اواقدام کردند"بایدبنویسیم:
علیه او اقدام کردند.(وچه بهترکه بنویسیم،برضداواقدام کردند.)
پیاده کردن
براي پیاده کردن این طرح نیازبه عده اي کارگر فصلی داریم. ○
هیئت مدیره درنظردارداین برنامه راابتدا درواحدمرکزي پیاده کند. ○
این ترکیب غلط است."طرح"یا"برنامه"برچیزي سوارنیست که ازآن پیاده شود!به جاي پیاده کردن می شودازترکیب هاي درستی
مثل اجراکردن یاعملی کردن استفاده کرد.پس بایدبنویسیم:
براي اجراي (یاعملی کردن)این طرح نیازبه عده اي کارگرفصلی داریم.
هیئت مدیره در نظردارداین برنامه راابتدا درواحدمرکزي اجراکند.
چون...لذا/گرچه...اما
چون بودجه کافی نبود،لذااجراي برنامه به تعویق افتاد. ○
گرچه کارمندمنظمی نیست،اماکارش رابلداست. ○
دراین ترکیبها یکی ازدوکلمه زیادي است."چون"یا"گرچه"به تنهایی در بخش اول بیان علت می کند،پس نیازي به "لذا"یا"اما"در بخش دوم نیست. اگر"چون"و"گرچه"راازبخش اول حذف کنیم،"لذا"و"اما"برجاي خود می مانند.پس بایدبنویسیم:
گرچه کارمندمنظمی نیست،کارش رابلداست/کارمندمنظمی نیست،اماکارش رابلداست.
بودجه کافی نبود،لذااجراي برنامه به تعویق افتاد/چون بودجه کافی نبود،اجراي برنامه به تعویق افتاد.
خودکفا
این واحد تولیدي در آینده  نزدیک خودکفاخواهدشد. ○

خودکفایی که در سالهاي اخیر ساخته و متداول شده است،ترکیب درستی است اما "خودکفا"مسلماً غلط است و بایدازبه کاربردن
آن پرهیزکرد.به جاي این دو اصطلاح می توان خودبسندگی و خودبسنده یابهتر،خودبسایی وخودبسا رابه کاربرد.پس بایدبنویسیم:
این واحد...خودبسنده/خودبساخواهدشد.
داشتن
مروري خواهیم داشت بر فعالیتهاي یکسالۀ...
ترکیبهاي ناهنجارونادرستی که به تازگی بامصدر"داشتن"ساخته و باب شده است گرته برداري مستقیم اززبانهاي بیگانه است؛بایدازترکیبهاي چون "گفتگوداشتن"،"نگاهی داشتن"،و"مروري داشتن"وازاین قبیل به شدت پرهیزکرد.پس بایدبنویسیم:

فعالیت هاي یکساله ي ... را مرورخواهیم کرد .
دایمی
دایم درفارسی صفت یا قیداست ولازم نسیت "ي" صفت ساز به آن بیافزاییم.
پس به جاي "نماینده ي دایمی "درست ترآن است که بنویسیم :نماینده ي دایم .
درب
"درب" فارسی نیست.حتی درعربی هم معنی "در" نمی دهد.به این ترتیب "درب" راآهسته ببندید"غلط است.پس "درب"راهیچ وقت نباید به جاي دربه کاربرد .
دررابطه با / دراین رابطه
سخنرانی ایشان دررابطه بابهره وري خواهدبود. ·
دررابطه با محاسبه حق الزحمه ي این افرادبایدبگویم که... ·
دراین رابطه به مشارکت بیشتري نیازداریم. ·
بهتراست ازکاربرد این ترکیبهابه جاي درباره ي ، درخصوص ،دراین مورد ،ودراین زمینه بپرهیزیم. به جایش می توانیم بنویسیم :سخنرانی ایشان درباره ي بهره وري خواهدبود.
درمورد محاسبه ي حق الزحمه ي این افراد باید بگویم که ....دراین زمینه (یا مورد ) به مشارکت بیشتري نیازداریم.
درراستاي
درراستاي تقویت بنیه ي مالی شرکت تصمیم گرفته شدکه ... ·
این اقدام درراستاي نیل به اهداف مرکز صورت گرفته است . ·کاربرد این ترکیب به جاي به منظوریا براي غلط است.باید بنویسیم :
به منظور تقویت بنیه ي مالی شرکت ...این اقدام براي نیل به اهداف مرکز صورت گرفته است .
سن ... سالگی
درعبارت "درسن ... سالگی " که به کرات به کارمی رودبایدیکی از دوکلمه " سن " یا "سالگی"راحذف کرد. پس به جاي "درسن 15 سالگی "
. بایدبنویسیم :در 15 سالگی یا درسن 15
فوق الذکر
این ترکیب غلط است چون جزء اول این نوع ترکیبها بایدصفت باشدنه اسم ،به جاي آن بایدگفت :مذکور،پیشگفته ،یا حتی سابق الذکر.
گرام
"گرام" غلط است،بایدگفت گرامی .
لازم به ذکر است /لازم به توضیح است
این ترکیب ها غلط است ،چون لازم بودن حرف اضافه "به "نمی گیرد. نمی گوییم:"لازم به صندلی است" . می گوییم : صندلی لازم است .
پس درست این است که بنویسیم : این تذکر لازم است / این توضیح لازم است / گفتنی است /بایدگفت.
مثمرثمر/ مفیدفایده
مثمریعنی "ثمردهنده" ومفید هم یعنی "فایده دار"، بنابراین این نوع ترکیبات "حشوقبیح"است .درست این است که بنویسیم:ثمربخش
/سودبخش/مفید.
معرف حضور
این ترکیب غلط است،باید گفت معروف حضور ،یعنی چیزي یا کسی که معرفی شده وبراي شما آشناست :
اعضاي این هیئت معروف حضور (نه معرف حضور)شما هستند.(اصلا"چرا نگوییم با اعضاي این هیئت آشناییدیا اعضاي این هیئت را میشناسید؟)
ممهور
این کلمه ي جعلی به معناي "مهرشده "به کارمی رود. مهرکلمه ي فارسی است واینجا به تبعیت ازشیوه ي اسم مفعول عربی ساخته شدهاست .باید گفت مهرکرده یا مهرشده یا مهرخورده .

نشانگر / نمایانگر
این دو ترکیب رااخیرا"به معناي "نشان دهنده "به کارمی برند وغلط است.پسوند "گر"به معناي "سازنده "و"کننده "است وهمراه اسم می آید مثل آهنگر،بازیگر،پژوهشگر.دراین معنا بایدهمان نشان دهنده یا مبین رابه کاربرد.
نظرات کاربرد این واژه غلط است ،چون نظردرعربی به "ات"جمع بسته نمی شود.باید بنویسیم :نظرها یا آرا .به همین ترتیب ،"اثرات "،ثمرات"و"خطرات" هم درست نیست .
نقطه نظر
این ترکیب غلط است .بایدبنویسیم :دیدگاه ،نظرگاه ،طرزتلقی.
نوین نوصفت است وبنابراین "ین"نسبت نمی گیرد .همان نو/جدید/تازه براي انتقال معنی کافی است.
همیاري این ترکیب غلط است وبه جاي آن بایدهمان یاري راآورد. اگرهم مقصودهمکاري است که خوب ، بایدهمکاري را آورد.
کاربرد نادرست واژه ها و ترکیبها
اعلام / اعلان
علام به معنی " آگاه کردن " و " خبر دادن " است :
لطفا وصول مدارك پیوست را به دبیرخانه اعلام فرمایید .
اعلان به معنی " علنی کردن " و " آشکار کردن " است :
اعلان نتایج این مسابقه , قبل از انتشار در روزنامه , کار درستی نبود .

اکثر / اکثریت
اکثر یعنی " بیشتر " یا " بیشترین " و اکثریت یعنی " کمیت بیشتر " ( در مقابل اقلیت ) .
پس می توان گفت : با خروج برخی از اعضا , جلسه هیئت مدیره از اکثریت افتاد . اما نمی توان گفت : " اکثریت اعضا جلسه هیئت مدیره را ترك کردند . " درست آن است که بنویسیم : اکثر اعضا جلسه ...
انتساب / انتصاب
این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد . انتساب به معنی " نسبت داشتن " و " مرتبط بودن " است :
انتساب این موفقیت به آن واحد خلاف عدالت است .
انتصاب به معناي " گماشتن " و " نصب کردن " است .
انتصاب جنابعالی را به این سمت تبریک می گویم .
انتظار رفتن
این فعل مرکب تقریبا به معنی " امید رفتن " یا " امید بودن " است و باید در مواردي به کار برود که آنچه در پی می آید , حقا مطلوب باشد
. در موارد دیگر باید به جاي این فعل از احتمال رفتن , بیم رفتن , ... استفاده کرد . پس به جاي : " انتظار می رود که با این روند شرکت به زودي ورشکست شود " باید بنویسیم : بیم آن می رود / احتمال می رود که ... انجام
این کلمه به معناي " پایان " است که در ترکیبات فعلی متعددي به کار می رود , مانند به انجام رسیدن , انجام دادن , انجام گرفتن , انجام یافتن , انجام شدن , انجام پذیرفتن که در تمام آنها انجام معناي پایان را حفظ کرده است .
اما ترکیبات و جمله هایی چون " انجام وظیفه " و " انجام این کار دشوار است " درست نیست و به جاي آنها باید نوشت : انجام دادن وظیفه ( یا بهتر , اداي وظیفه ) و انجام دادن این کار دشوار است .برخوردار بودن
متاسفانه آشپزخانه این بیمارستان از وضعیت بهداشتی نامطلوبی برخوردار است . ○
واحد برش این کارخانه از بالاترین رقم ضایعات برخوردار است . ○
استفاده از ترکیب برخوردار بودن ( به جاي داشتن ) _ اگر اصولا ضرورتی داشته باشد _ فقط در مورد امور خوب و خیر مناسبت دارد . مثلا
می شود گفت که : فلانی از روحیه خوبی برخوردار است یا این هتل از چشم انداز زیبایی برخوردار است . هرچند در همین موارد هم بهتر است بگوییم فلانی روحیه خوبی دارد یا این هتل چشم انداز زیبایی دارد .
در هرحال , کاربرد برخوردار بودن در مورد اموري که جاي تاسف داشته باشد اصلا معقول نیست . پس بهتر است بنویسیم :

متاسفانه آشپزخانه این بیمارستان وضعیت بهداشتی نامطلوبی دارد / متاسفانه آشپزخانه این بیمارستان وضعیت بهداشتی مطلوبی ندارد .
واحد برش این کارخانه بیشترین ضایعات را تولید می کند / بیشترین ضایعات این کارخانه مربوط به واحد برش است .
بها دادن
بها به معناي قیمت است و بها دادن یعنی " قیمت را پرداختن " . اما در کاربردي که این ترکیب اخیرا پیدا کرده است , و ترجمه لفظ به لفظ از زبان خارجی است , معناي معادل " اهمیت دادن " را براي آن قائل شده اند که درست نیست .
پس به جاي اینکه بنویسیم : " در ساختار تشکیلاتی این سازمان به تخصص کم بها داده شده است " باید بنویسیم :
در ساختار تشکیلاتی این سازمان به تخصص اهمیت کمی داده شده است / براي تخصص اهمیت کمی قائل شده اند / تخصص مهم شمرده
نشده است / قدر تخصص چنان که باید شناخته نشده است .
ملاحظه می کنید که در فارسی امکانات متعددي براي بیان این مفهوم و اجتناب از کاربرد این ترکیب نادرست وجود دارد .
پیرامون / در پیرامون
پیرامون به معناي : " اطراف و حوالی " است . اخیرا باب شده که پیرامون را به جاي درباره یا در مورد به کار می برند که درست نیست ." در پیرامون مسئله اي بحث کردن " فقط به معناي این است که درباره حواشی آن صحبت شده و نه خود مسئله . پس به جاي اینکه بنویسیم :
" در این جلسه پیرامون بخشنامه اخیر گفتگو شد " باید بنویسیم :
در این جلسه درباره بخشنامه اخیر گفتگو شد .
تسویه حساب / تصفیه حساب
تسویه حساب , یعنی " مساوي کردن " و " همسطح کردن " , " ایجاد موازنه در حساب " : گزارش تسویه حساب شرکت به پیوست تقدیم می شود .
تصفیه حساب , یعنی " پاك کردن حساب " , " پرداخت حساب " و اینکه دیگر کسی طلبکار نباشد : گواهی تصفیه حساب ایشان قبلا ارسال شده است .
تقدیر / قدردانی
تقدیر در عربی معانی متعددي دارد که یکی از آنها یعنی " سرنوشت " یا " قضا و قدر " در فارسی نیز مصطلح است .
کاربرد ترکیباتی چون " تقدیر کردن " به جاي قدردانی کردن و نیز " قابل تقدیر" به جاي قابل تحسین یا تمجید و نیز "تقدیرنامه" به جاي تشویق نامه صحیح نیست و بهتر است از به کار بردن آنها خودداري شود.

تلگراف/تلگرام
تلگراف عمل ارسال تلگرام است که در فارسی صرف هم می شود: دیروز تلگراف کردم.
تلگرام متنی است که به دست گیرنده می رسد: تلگرام شما دریافت شد.
البته در فارسی تلگراف سهوا بًه هر دو معنی به کار رفته است که اشکالی هم ندارد.
جهت
جهت ثبت نام به ادارة رفاه مراجعه کنند. ... ○
جهت آشنا کردن کارکنان با دستگاههاي جدید ... ○
کاربرد جهت  یا به جهت به جاي برايِ یا به منظورِ البته غلط نیست اما هیچ مزیتی بر آنها ندارد و فقط لحن نوشته را بیهوده "اداري" می کند. پس بهتر است بنویسیم:
... براي ثبت نام به ادارة رفاه مراجعه کنند.
به منظورِ آشنا کردن کارکنان با دستگاههاي جدید ...
چنان که/ چنانچه
چنان که یعنی "به طوري که"، "همان طور که":
چنان که اطلاع دارید، این واحد از سال ...
چنانچه قید تأکید است و معمولاً پس از "اگر" براي تأکید می آید:
اگر چنانچه موافقید، قبل از تعطیلات نوروز به اطلاع کارکنان برسانید.
اما "اگر" معمولاً از عبارت شرطی حذف می شود و چنانچه به تنهائی می آید:
چنانچه با این یشنهاد موافقید، آن را در جلسۀ هیئت مدیره مطرح خواهم کرد.
دعوي/ دعوا
دعوي یعنی "ادعا": این دعوي اِیشان پذیرفتنی نیست.
دعوا یعنی دادخواهی و مشاجره: براي حل این دعوا به مراجع قضایی مراجعه کردند.

روی ه
این کلمه در عربی به معنی "اندیشۀ توأم با دقت و کاوش و ژرف نگري" است. اخیرا اًین کلمه به غلط به جاي روش به کار می رود. پس به
جاي: "اقدامات مزکور بر طبق روی ۀ معمول انجام گرفته است" باید بنویسیم:
اقدامات مذکور بر طبق روش معمول انجام گرفته است.
البته در ترکیباتی چون اقدامات بی روی ه، مخارج بی روی ه، رشد بی روی ه و امثال آنها، چنانچه مقصود از بی روی ه نااندیشیده باشد، کاربرد آن درست است.
روی ه در ترکیبی چون روی ۀ قضایی چنان جا افتاده است که چاره اي جز پذیرفتن آن نیست.
صواب/ثواب
ثواب اسم است، به معنی "پاداش" و معمولاً "پاداشِ کار نیک در آن جهان". این کار ثواب دارد.
صواب صفت است، یعنی "صحیح"، "درست"، "مناسب"، "بجا". این کار صواب است؛ بنا به صوابدید ایشان...
ضرب الاجل
ضرب الاجل به معناي "تعیین زمان براي اجراي کار" است. کاربرد این عبارت به معنی "پایان زمان معین" یا "سررسید" درست نیست و در این موارد باید به جاي آن گفت مهلت.
عاجل/آجل
عاجل از اسم مصدر عجله می آید و به معنی "فوري" است: اقدام عاجل.
آجل یعنی "آتی"، "بعد از این"، "آینده": پیشرفتهاي آجل در مذاکرات.
فراز
کاربد این کلمه به معنی "بیانات مهم" یا "سخنان برگزیده" که اخیراً باب شده به کلی غلط است و کلا نًیازي به استفاده از آن نیست.
قابل ملاحظه/قابل توجه
کاربرد این تعابیر به جاي بسیار، فراوان، زیاد، هنگفت، کلان، سنگین، معتنی به، سرشار، عمده و جز اینها درست نیست. پس به جاي: "افراد فوق در طول مدت خدمت خود به پیشرفتهاي قابل ملاحظه اي دست یافته اند" بهتر است بنویسیم: افراد فوق در طول مدت خدمت خود به پیشرفتهاي زیادي دست یافته اند.

کاندید/کاندیدا
کاندید واژه اي است فرانسوي به معناي "ساده دل"، "معصوم"، اما واژة فرانسويِ کاندیدا به معناي "داوطلب" یا "نامزد" است. پس به جاي:
"ده نفر کاندید نمایندگی شدند" باید بنویسیم:
ده نفر کاندیداي نمایندگی شدند.
لفظ "کاندیداتوري" هم در هیچ زبانی مستعمل نیست و باید به جاي آن لفظ داوطلبی یا نامزدي را به کار برد.
گذاردن/گزاردن
گذاردن به معنی "ِنهادن" یا "وضع کردن" است: بنیانگذار، قانونگذار، سیاستگذار، پایه گذار.
گزاردن به معنی "انجام دادن" یا "ادا کردن" است: کارگزار، خدمتگزار، نمازگزار، سپاسگزار، برگزار.
متعد د/معدود
گاهی، به دلیل عدم اطلاع از معناي درست این دو کلمه، آنها را به اشتباه به جاي هم به کار می برند.
متعدد یعنی "بسیار"، "فراوان"، یا "مختلف":
اقلام مورد نیاز در نامه هاي متعدد از آن اداره درخواست شده است.
معدود به معناي "اندك"، "انگشت شمار" است:
داوطلبان معدودي به آن اداره مراجعه کرده اند (مقصود این است که تعدادشان زیاد نبوده است).
محذور/محظور
محذور یعنی "مانع"،بنابراین می توانیم مثلا بًنویسیم :محذور اخلاقی ،یابنده محذور دارم.
محذور یعنی "ممنوع"،"|حرام":فلان اقدام محظور است.
م عظَم /م ع ظَّم
معظم (بروزن مِحکم)یعنی"بزرگ"ومعمولاًدروصف اشیاءبه کار می رود:
ساختمان معظم،کتابخانۀ معظم
معظمّ(بروزن منظمّ)یعنی "بزرگ داشته شده"ودروصف اشخاص به کار می رود :علماي معظمّ،مقام معظّم.....

مکفی
این کلمه درعربی به معناي "خوشگذرانی "است .استفاده از این کلمه به جاي کافی یا بسنده غلط است .باید بنویسیم شمارا با حقوق کافی
(نه مکفی")استخدام می کنیم.
موافقت /توافق
موافقت یعنی "پذیرش یا تأیید پیشنهاد یا نظر دیگري"(که ممکن است یکجانبه باشد):
پیرو موافقت جنابعالی ،تسهیلات لازم دراختیار ایشان گذاشته شد.
توافق یعنی"رضایت یاتأیید متقابل دوشخصیادوطرف"(که همیشه دوجانبه است):
کاربردنادرست کلمات وترکیبات 55
بنا به توافق قبلی باآن سازمان ،ازاین پس کارشناسان ماهم درجلسات ماهانه شرکت خواهند کرد.
نرخ
این کلمه که ترجمۀ"ریِت"انگلیسی است ودر زبان انگلیسی معانی مِتعددي دارد،متأسفانه درفارسی درجاي نادرست به کار می رود.نرخ در فارسی معناي مشخصی دارد وبهتر است آن را چنان که باب شده  به معناي میزان،درصد،سرعت،یاآهنگ به کار نبریم.به جاي "نرخ رشد بیکاري"می توانیم بنویسیم:آهنگ رشد بیکاري.
نقایص/نواقص
پرونده را پس از تکمیل نقایص به کارگزینی ارسال کنید."
نقایص جمع نقیصه است به معناي"عیب واشکال".پس "تکمیل نقایص"صحیح نیست ،چون به معنی "کامل کردن عیوب "خواهد بود .
نواقص جمع ناقصه است به معنی "ناتمام وناکامل ".پس اشکالی نداردکه بگوییم تکمیل نواقص.درهر صورت بهتر است بنویسیم :
پرونده را پس از رفع (یا برطرف کردن)نقایص/نواقص به کارگزینی بفرستید.
فهرست مذکور را پس از تکمیل نواقص به این اداره بفرستید.


نشانه گذاري (سجاوندها)


استفاد ه درست وبجا از نشانه هایی مثل نقطه ،ویرگول وغیره (که به آنها نشانه هاي سجاوندي هم می گویند )درست به اندازه رعایت قواعد نگارش در امرتفهیم مطالب لازم ومهم است.کاربرد این نشانه ها درایران سابقه چندانی ندارد ودراصل از اروپاییان گرفته شده است ،به همین دلیل بعضی هنوز هم خیلی کم این نشانه هارا به کار می برند وبعضی چنان بی رویه از آنها استفاده می کنند که بدتر خواننده را به زحمت می اندازند .شناخت کارکرد نشانه ها سبب می شود که آنها را درست وبجا به کار ببریم. 

نحوه تنظیم نامه هاي اداري
تااینجاازاصول نوشتن نامه هاي اداري گفتیم .،ازمسائل مربوط به نثرواملاونکات فنی ورسم الخط وتقسیم بندي محتواي نامه ها.دراین بخش پیشنهادهایی براي تنظیم این نامه هاارایه می کنیم.
پاراگراف بندي
هدف ازتقسیم یک نامه یاگزارش به چندپاراگراف یا بند،کمک به تفکیک مطالب درذهن خواننده است
تاموضوع راسریعتروآسانتردریابد.پاراگرافهابایدهرکدام به تنهایی تمام وکامل باشندودرعین حال باپاراگراف بعدي پیوندبخورند.گاه هرپاراگراف به بیان مطلبی اختصاص می یابدوگاه پاراگرافی شرح وبسط پاراگراف قبلی است.

به هرحال ،درنامه هاي  اداري ،هرگاه مراداعلام چندمطلب مجزاباشد،بایدهرمطلب حتما"دریک پاراگراف مستقل بیان شودوتمام جملات این پاراگراف درخدمت همان مطلب اصلی باشند.البته درمواردخیلی مفصل ،بهتراست حتی یک مطلب راهم به دویاچندپاراگراف تقسیم کنیم.
جناب آقاي .................
مدیرمحترم مجله ......................
پاراگراف اول
(اعلام وصول)
عطف به نامه شماره .............. مورخ ............. وصول نسخه هاي اهدایی مجله ............ را اعلام
می کنم.ازلطف شمامتشکرم وابتکارهمکاران شمارادرانتشارچنین نشریه ارزنده اي می ستایم.امیدوارم
درادامه این اقدام شایسته فرهنگی استوارباشید.
پاراگراف دوم
(پاسخ به تقاضاي همکاري)
در موردهمکاري این موسسه با آن نشریه ،به اطلاعتان می رسانم که موضوع درآخرین جلسه هیئت
مدیره موسسه مطرح شده وطی نامه اي ازکارشناسان موسسه خواسته شده است که زمینه هاي ممکن

براي این همکاري را پیشنهادکنند.چکیده این پیشنهادها،پس ازبررسی،به اطلاعتان خواهدرسید.
پاراگراف سوم
(درخواست اشتراك)
درپایان ،ازآنجاکه مطالب نشریه شمادربخشهاي اقتصادي واجتماعی براي عموم کارشناسان
مامفیدخواهدبود،هیئت مدیره مایل است که این نشریه به طورمرتب براي تمام نمایندگیهاي موسسه
درمراکزاستانهاارسال شود.فتوکپی فرم اشتراك یکساله ورسیدبانکی حق اشتراك به پیوست تقدیم
می شود.
بااحترام
مدیرعامل
هرپاراگراف (مثل همین )بایددرسطراولش قدري تورفتگی داشته باشدتابایک نظربه عنوان یک واحدمشخص
شود،مگرپاراگراف اول که نیاز به تورفتگی ندارد. شکل ظاهري فقط دریک روي کاغذبنویسید.
بین سطرهافاصله معقولی قائل شویدتانامه راحت ترخوانده شود.
دردوطرف صفحه حاشیه مناسبی درنظربگیریدتااگرنامه براي نگهداري درپرونده سوراخ می شود،متن آن آسیب نبیند.
تاریخ وشماره نامه رادرطرف چپ بالاي صفحه بنویسید.
نامه هارابراي نگهداري درپرونده همیشه ازطرف راست سوراخ کنیدتاطرف چپ آنهابه طرف بیرون قراربگیرد.،به این ترتیب باورق زدن پرونده می توانیدشماره وتاریخ موردنظرتان را(که درطرف چپ نوشته شده است)سریعتروآسانترپیداکنید.

توجه کنید!
شماره وتاریخ نامه هاي لاتین ،برعکس نامه هاي فارسی،درطرف راست بالاي صفحه می آید،وشایدبه همین مناسبت است که این نامه هاازطرف چپ سوراخ می شوندودرکلاسورهایی که درکشورمابه نام کارخانه سازنده اش به " زونکن "معروف اندوازچپ (مثل کتابهاي لاتین)بازمی شوندقرارمی گیرند.
به این ترتیب،کلاسورهاي موجوددربازار،ومتاسفانه حتی آنهایی که درایران تولیدمی شوند،فقط مناسب نامه هاي لاتین اند.راه حلی که براي رفع این اشکال می توان پیشنهادکرداین است که ازکلاسورهاي موجود" سروته " استفاده کنیم. طبعا اًین نحوة استفاده نیز خالی از اشکال نیست : باید برچسب عطف کلاسور را هم سر و ته بچسبانیم ؛ اهرم باز کننده هم در بالا قرار خواهد گرفت. راه بهترش این است که کلاسورهاي مناسب بایگانی نامه هاي فارسی سفارش بدهیم. (عجیب است که به رغم یک قرن سابقه بایگانی و با وجود این همه صنعتگر و تولید کننده مبتکر ، هنوز هیچ فکري دراین باره نشده است.)
فرستنده توجه کنید که حتی اگر امضاي شما شامل نام و نام خانوادگیتان هم هست ، باز هم باید این کلمات را مستقل از امضایتان در زیر نامه بیاورید.
اگر نامه کاملا اداري است ، باید سمت یا پست سازمانی نویسنده هم در زیر نامش ذکر شود.
فرم قدیمی "اینجانب محمد رضایی فرزند ... " فقط مناسب عریضه هاي شخصی است. بهتر است حتی در این عریضه ها هم از این شکل اجتناب کنید، یعنی درخواست خود را مطرح کنید و نام و مشخصاتتان را در پایان بیاورید.
اگر " سربرگ " کاغذي که روي آن می نویسید شامل نشانی اداره یا شرکت شما نیست ، یا اگر روي کاغذ معمولی براي سازمانی نامه می نویسید ، فراموش نکنید که باید حتماً نشانی پستی و اگر لازم می دانید شمارة تلفن خودتان را در زیر نامه بیاورید. توجه کنید که نشانی فرستنده در روي پاکت کافی نیست ، چون ممکن است نامۀ شما با پاکت نگهداري نشود یا پاکت آن گم شود.
گیرنده
نامه هاي اداري همه به یکسان " اداري" نیستند. عنوان بندي ، تعارفات ، و لحن یک نامه بستگی به موقعیت و یا روابط نویسنده و مخاطب دارد. به این ترتیب ممکن است نامه اي "اداري و کاملا رسمی" و نامه دیگري "اداري و دوستانه" باشد.

در نامه هایی که به اشخاصی غیر از مقامات و کارکنان سازمانهاي دولتی یا سازمانهاي غیر دولتی بزرگ و معروف می نویسید ، بهتر است نشانی مخاطب را هم در بالاي نامه بیاورید. در این صورت اگر به مکاتبۀ مجدد با این افراد نیاز داشته باشید می توانید نشانیشان را هم روي همان نسخه اي که براي خودتان نگه داشته اید فوراً پیدا کنید.
تعارفها و تشریفات از به کاربردن کلمه ها و عبارتهاي تعارف آمیز و تشریفاتی قدیمی و زاید ("حضرت آقاي" ، "محضر مبارك" ، و از این قبیل) بپرهیزید . بهتر است تعارفات و "عرض ادب" هاي معمولی را هم تا جاي ممکن به حداقل برسانید. شروع نامه با کلمۀ سلام یا عبارت "با سلام" ، بخصوص در نامه هاي خیلی رسمی ، البته اجباري نیست ، اما در بسیاري از موارد لحن نامه را صمیمانه می کند و می تواند نشانی از ادب و فروتنی نویسنده باشد. اگر نامه را خطاب به مقامی یا شخصیتی می نویسید و می خواهید که لحن نامه مؤدبانه تر باشد ، می توانید آن را چنین شروع کنید:
با احترام ... یا با سلام و احترام...
در هر حال هیچ وقت نامه را با کلمۀ "محترماً " ، که خیلی هم شایع شده است ، شروع نکنید - مگر اینکه بخواهید به مخاطب یادآوري کنید که خودتان شخصمحترمی هستید! اگر اصرار دارید که کلمۀ تنوین دار به کار ببرید ، دست کم بنویسید احتراما.ً یکی از اَشکالِ معقول براي بسیاري از نامه ها این است که نامه را بدون تعارف یا فقط با عبارت با سلام شروع کنید و با احترام را در آخر نامه قبل از اسم و امضا یتان بیاورید .اگر با مخاطب نامه سابقه انس و الفتی هم دارید می توانید قبل از امضا بنویسید :با ارادت و احترام .
عنوان گیرنده
اگر گیرنده ي نامه ي شما یک سازمان اداري یا بخشی از آن باشد ، یعنی شخصی از آن باشد ، یعنی شخص یا مقام خاصی را در نظر نداشته باشید ،باید نام کامل همان سازمان یا بخش را به عنوان قرار بدهید :
وزارت ارشاد اسلامی شرکت بین المللی اکتشاف اداره کل مطبو عات داخلی بخش روابط عمومی
اگر نامه را خطاب به مسئول یا مدیر یک سازمان اداري می نویسید که نامش را نمی دانید ، یا حتی میدانید ولی با شخص خودش کاري ندارید ، می توانید از چنین عنوانهایی استفاده کنید:

سازمان انرژي خورشیدي اداره آموزش و پرورش ناحیه ي ...
مدیر کل محترم بهره برداري رئیس محترم آموزش و پرورش متوسطه
عنوان هایی مثل ریاست محترم ،معاونت محترم ،مدیریت عامل شرکت ، فرماندهی محترم و ....از این قبیل را به کار نبرید ، چون از لحاظ معنایی غلط است . ریاست یعنی رئیس بودن و معاونت یعنی معاون بودن ؛پس نباید از آنها به جاي رئیس و معاون استفاده کرد.
البته کاربرد (مثلا)معاونت یا مدیریت به معناي تشکیلات زیر نظر معاون یا مدیر جایز است و اشکالی ندارد .به این مثال ها توجه کنید :
دانشگاه فرهنگ و هنر وزارت صنایع
دفتر ریاست معاونت برنامه ریزي
جناب آقاي
(یعنی مخاطب در حوزه ي این معاونت کار می کند .)
در مواردي که لازم است یا می خواهیم که نامه را خطاب به خود اشخاص بنویسیم (که عموما چًنین است )،مودبانه تر آن است
که جلو اسم همه (نه فقط براي مقامات بالادست ) سر کار خانم یا جناب آقاي بیاوریم .
مگر آنکه بخواهیم لحن نامه خیلی خشک و رسمی – مثلا ابلاغیه یا احضاریه – با شد.
شروع متن
اگر نامه در پاسخ به نامه اي نوشته نمی شود ،معمول و منطقی است که شروع آن چنین باشد :
  در مورد صدور مجوز براي خرید اتو موبیلهاي جدید ،به اطلاع می رسانم که  در تاریخ ....- درپاسخ به (یا عطف به )نامه ي 991...
اگر نامه به پیرویک نامه ي قبلی (که هنوز جواب آن نرسیده است )نوشته می شود ، معمولاً آن را چنین شروع می کنیم :
 در مورد بررسی طرح شما،به اطلاع می رسانم که....... /6/ ....پیرو نامه ي 892 /ف مورخ  ..
(بدهی است که شماره و تاریخ و موضوع مربوط به نامه ي قبلی خود نویسنده است .)
جناب آقاي .........................
معان محترم اجرایی موسسه ..........................

با احترام ،بازگشت به نامه ي شماره ............مورخ .....................جنابعالی ،مطالب زیر را به همان ترتیب
سوالات مطرح شده به اطلاع می رسانم:
0.بنا به دلایلی که در نامه ي مورخ ............این مرکز ارائه شد ، گردش کار آیین نامه ي مزبور ایجاب می کرد که یک کمیته ي فنی دائمی تشکیل شود ، و به همین منظور قرار داد ي با افراد ذي صلاح منعقد شد . با این همه خواهشمند است یک بار دیگر بند 6 این ایین نامه را بررسی بفرمایید و نتیجه را در زودتریت زمان ممکن به این دبیرخانه بفرستید .
0.خواهشمند است نقشه ها را تا تاریخ ........................به این مرکز بازگردانید .
0.چنان که تلفنی به آگاهیتان رسید ،فهرست نام کارکنانی که در دوره کامپیوتر شرکت کرده اند ارسال شود تا در صدور احکام جدید براي آنها تسریع شود.
0.از حدود 2 سال که این مرکز سیاست کامپیوتري کردن بخشهاي تخصصی را در پیش گرفته ،به اموزش کارکنان بسیاري از واحدها کمک کرده است .
0.در مورد بند آخر ،ریز اقلام مورد نیازي که خریداري شده است به پیوست در 12 برگ ارسال می شود.
از جنابعالی به خاطر همکاري صمیمانه تان تشکر می کنم.
با احترام و آرزوي توفیق
مدیر عامل مرکز ...........
*نمونه تقریبا اصلاح شده یکنامه اداري *




منابع


آیین نگارش مکاتبات اداری / تالیف سید کاظم امینی

خلاصه سازی مکاتبات و نوشته های اداریتالیف سید کاظم امینی

فن نامه نگاری در زبان فارسی  /   تالیف دکتر علی دهقانی

آیین نگارش و ویرایش مکاتبات اداری  /   تالیف دکتر احمد محسنی

راهنمای کامل نامه نگاری / تالیف اکبر مرتضی پور


جزوات و نمونه نامه های جمع آوری شده توسط همکار عزیزم خانم فریبا ورقایی

ادامه نوشته

نمونه پرسشهای نظری

بهتر است شامل موارد ذیل باشد

طرح پرسش با پاسخ کوتاه

طرح پرسش با پاسخ بلند

طرح پرسش چهار گزینه ای

طرح پرسش با جای خالی

طرح پرسش با پاسخ نمودار

طرح پرسش به صورت مسئله 

ادامه نوشته

نمونه پرسشهای عملی

بهتر است شامل موارد ذیل باشد.

طرح یک نامه ناقص و کامل کردن آن با توجه به معلومات هنر جو

طرح یک نامه ناقص با ارایه کلمات مناسب و کامل کردن آن توسط هنرجو

طرح یک نامه درهم و مرتب کردن آن توسط هنرجو

نوشتن نامه با موضوع مشخص توسط هنرجو همراه با برگه استاندارد نامه که پیوست برگه آزمون باشد

ادامه نوشته

 آشـنايـي بـا :  اصطلاحات و واژه‌هاي اداري

( برداشت از جزوه جناب استاد ايرج تبريزي برای بهر ه مندی عموم علاقه مندان عزیز )

آشنايي مخاطبان محترم اين وبلاگ با واژه‌هاي نامه‌نگاري يا اصطلاحات اداري بسيار مغتنم و ضروري بوده و خالي از لطف نيست. از اين رو به ترتيب حروف الفباي فارسي و به‌طور مختصر به شرح برخي از آنها مي‌پردازيم :

آييـن‌نـامـه

 مجموعة مقرراتي است كه هر مؤسسه اعم از عمومي‌ يا خصوصي به‌منظور تنظيم امور مؤسسة خود تهيه و تدوين مي‌كند. همچون آيين‌نامه‌هاي مؤسسات دولتي، انجمن‌هاي محلي، احزاب، شركت‌ها، آموزشگاه‌ها و جز آن.

ابـلاغ

 ابلاغ، در لغت به معناي رساندن است؛ رساندن نامه يا پيامي‌به كسي يا كساني، اما در اصطلاح اداري و قضايي كاربردهاي مختلفي دارد. در اصطلاح اداري، حكمي‌است كه از مقام بالا به مقام پايين‌‌تر، به‌منظور انتصاب، مأموريت و غيره نوشته مي­شود. در اصطلاح قضايي و حقوقي عبارت است از : ”تسليم رونوشت حكم غيابي به محكوم عليه غايب يا قائم مقام قانوني او” (فرهنگ معين).

 ابلاغ گاه به‌صورت ”ابلاغيه” نيز به‌كار مي‌رود كه نادرست است، چون در فارسي تك واژ مؤنث نداريم. كلمة ابلاغ، گاه در نامه‌ها و به‌ويژه در پايان‌نامه‌ها، به معناي اعلام و رساندن، در عبارت‌هايي همچون : ”ابلاغ فرماييد” ، ”امر به ابلاغ فرماييد” نيز به‌كار مي‌رود.

ارزش‌يـابي

 ارزشيابي، واحدي است در اداره كه مسؤوليت رسيدگي به چگونگي كار و وضع كاركنان و شكايات رسيده به آن اداره را بر عهده دارد. گاه به جاي ارزشيابي، ارزيابي به‌كار مي‌رود كه به‌اين معنا درست نيست.

اسـاس‌نـامـه

 قانوني است كه براي ادارة هر انجمن، مجلس يا سازماني اجتماعي، سياسي و فرهنگي تنظيم مي‌شود، يا مجموعة مواد يا ويژگي‌هايي است كه براي تشكيل شركت، حزب يا انجمني تنظيم مي‌شود.

استـناد

 اين كلمه عربي و مصدر لازم و در لغت به معناي پشت دادن، توجه يا تكيه كردن به موضوع يا مطلبي است و براي توجه دادن ارباب رجوع به مقررات مورد استناد به‌كار مي‌رود.

اعـلام

 اعلام، به معناي ”آگاهانيدن” و ”آگاه كردن” و ”شناساندن” است و با افعال ”مي‌دارد” و ”مي‌نمايد” و ”مي‌كند” و ”مي‌شود” و ”مي‌گردد” به‌كار مي‌رود. ”اعلام نظر” هم زماني به‌كار مي‌رود كه فرستنده براي اجراي كار، نياز به نظر مشورتي شخص ثانوي دارد  و با ذكر آن از مخاطب يا مقام بالاتر نظرخواهي مي‌كند.

انديـكاتور (= نامه‌نـما)

 خوشبختانه براي اين كلمة فرانسوي، فرهنگستان زبان و ادب فارسي اخيراً ”نامه‌نما” را برساخته است، گرچه در نظر اول معناي جامعي ندارد. در اصطلاح اداري، انديكاتور يا نامه­نما دفتري است كه تاريخ و شماره و خلاصة نامه­هاي وارد و صادر در آن ثبت و شمارة ترتيب دفتر به روي نامه‌ها زده مي‌شود.

ايندكـس (= نمـايه)

 خوشبختانه براي واژة ايندكس نيز فرهنگستان واژة ”نمايه” را ساخته است. اين واژه انگليسي است و معناي شاخص و فهرست را نيز مي‌دهد. در تداول اداري ”اندكس” تلفظ مي‌شود. و نيز دفتر راهنمايي است كه نامه‌هاي ثبت شده در دفتر ”نامه‌نما” براساس شماره‌هاي خاص در آن شماره‌گذاري مي‌شود و جست‌وجوي نامه از طريق آن به سهولت صورت مي‌گيرد.

ايـفاد

 ايفاد از باب افعال است و از ”وفد” به معناي ”به رسولي آمدن نزد كسي” گرفته شده است. ”افاده” هم از اين خانواده است. ”وافد” اسم فاعل آن و به معناي ”اينده” و ”به رسولي رونده” است. ايفاد در لغت به معناي فرستادن و روانه كردن است.

بـازرسـي

 بازرسي، رسيدگي به وضع سازمان‌هاست كه يا از طرف بازرسي كل كشور انجام مي‌پذيرد، يا از طرف خود سازمان، يك يا چند تن به‌صورتي از پيش تعيين شده يا سرزده و بي‌خبر، به امور مربوط به شكايات مطرح شده، دربارة آن سازمان يا كاركنانش صورت مي‌پذيرد.

بـايـگانـي

 بايگاني از واژه‌هاي مصوب فرهنگستان سابق است (به‌جاي آرشيو) و به­معناي مكاني است كه در آنجا نامه­­ها و اسناد دولتي يا خصوصي را نگهداري مي‌كنند تا در موقع نياز به آساني بتوان به آنها دسترس پيدا كرد. البته اخيراً رايانه در بسياري مواقع پاسخگوست و نيازي به مراجعه به بايگاني و ملاحظة اصل نامه احساس نمي‌شود.

بخش

 بخش، مجموعه‌اي كوچك‌تر از اداره است كه زيرنظر آن كار مي‌كند و ممكن است خود شامل چند زير مجموعة ديگر با عنوان ”دايره” باشد.

پـاسـخ

 پاسخ يا در پاسخ، اصطلاحي است نزد يك به ”عطف” (عربي) يا ”بازگشت” (فارسي)، كه هنگام جواب دادن به نامة اداري يا شخصي به كار مي‌رود. البته ”عطف” ، گاه، توجه دادن مخاطب به نامه‌اي است و ممكن است معناي ”بازگشت” يا ”پاسخ” را دربر نداشته باشد. برخي اوقات به جاي كلمة ”پاسخ” (فارسي) ، ”در جواب” هم نوشته مي‌شود.

پـيـرو

 اين كلمه از دو جزء ”پي” (اسم) و ”رو” (بن مضارع) ساخته شده و صفت فاعلي مركب مرخم به معناي ”به دنبال رونده” است. وقتي نامه يا نامه‌هايي به جايي فرستاده مي‌شود و پاسخ دريافت مي‌گردد، در نامه يا نامه‌هاي بعدي از لفظ ”پيرو” استفاده مي‌كنند. مثلاً مي‌نويسند : پيرو نامة شمارة 4287 تاريخ 12 بهمن 80 به اطلاع يا به استحضار مي‌رساند :

يا : پيرو نامه‌هاي شمارة 21756 و 97142 ، به تاريخ 25 بهمن و 30 اسفند 80 به اطلاع مي‌رساند :

پـي نـوشـت

از دو جزء ”پي” (اسم) و ”نوشت” (فعل ماضي سادة سوم شخص) ساخته شده است. يعني صفت مفعولي مركب مرخم (كوتاه شده) است كه به معناي ”پايين نوشته شده” ، يعني مطلبي كه در پايين نامه نوشته شده به كار مي‌رود.

پيـوسـت

 واژه‌اي فارسي است، لكن برخي كاربرد آن را غلط مي‌دانند، زيرا اين كلمه مصدر مرخم و به مفهوم ”پيوستن” و ”الحاق نمودن” (مصدر ساده و مركب) است و بهتر است آن را به جاي ضميمه به كار نبريم. مترادف اين واژه، ”ضميمه” ، ”منظم” و ”به انضمام” عربي است. برخي از كلمة ”به همراه” استفاده مي‌كنند.

تشـكيـلات

 به مجموعه‌اي هماهنگ و موزون كه سلسله مراتب، هدف و وظايف و ارتباطات معيني دارا باشد، تشكيلات گفته مي‌شود.

تـصويـب

 مصدر متعدي عربي و به معناي ”صواب شمردن” ، ”راست و درست دانستن” ، ”به درستي خبري حكم كردن” است. اين واژه نيز، هم خانواده با ”مصوب” و ”مصوبه” است كه البته ”مصوبه” به پيروي از اسم مؤنث عربي در فارسي آمده و كاربرد آن به لحاظ آنكه در فارسي تك واژ مؤنث نداريم، نادرست است ولي به سبب كاربرد مكرر آن نمي‌توان آن را نادرست انگاشت ولاجرم بايد آن را پذيرفت. اين كلمه هنگامي‌به كار مي‌رود كه مي‌خواهند مطلبي را به‌صورت قانوني و لازم الاجرا درآورند و مي‌گويند : ”به تصويب رسيده” يا ”تصويب شده” است.

تلـفنگرام

 واژه‌اي فرانسوي است و به معناي ”مخابره” يا اعلام خبر است كه به منظور تسريع در كار به وسيلة تلفن بيان مي‌شود تا گيرنده آن را بنويسد. در زمان حاضر دستگاه ”دورنگار” (فاكس) كاربرد ”تلفنگرام” را محدود كرده است.

تلكـس

 اين واژه هم فرانسوي و نام دستگاهي است كه به وسيلة آن، پيام نوشتاري به‌صورت مستقيم بين دو مشترك مبادله مي‌شود يا به پيامي‌گفته مي‌شود كه از طريق دستگاه تلكس مخابره مي‌شود.

تلگـراف

 واژه‌اي فرانسوي و نام دستگاهي است كه به وسيلة آن، پيامي‌را از راه دور مخابره مي‌كنند و آن مركب از دستگاه فرستنده و دستگاه گيرنده و سيم هاي رابط است.

تلگرافي

 اين تركيب، صفت نسبي و منسوب به تلگراف است كه از واژة فرانسوي تلگراف و حرف ”ي” فارسي ساخته شده است. در اصطلاح به مفهوم ”شيوه تلگراف يا وسيلة تلگراف” است و بيشتر وقتي به كار مي‌رود كه كوتاه كردن صحبت يا سرعت در عمل مورد نظر باشد.

تلگـرام

 واژة فرانسوي و به مفهوم مطلب و پيامي‌است كه به وسيلة دستگاه ”تلگراف” مخابره مي‌شود.

حسـابـداري

 دايرة رسيدگي به دخل و خرج هاي هر سازمان را كه زير نظر حسابدار و به كمك يك يا چند تن ديگر، اداره مي‌شود، حسابداري مي‌گويند. مسؤوليت رسيدگي به كلية حسابهاي مالي هر اداره بر عهدة ”ذي حساب كل” آن اداره است.

دايـره

 جزيي از بخش به شمار مي‌رود كه زيرنظر مستقيم مسؤول بخش، وظايف تعيين شده را انجام مي‌دهد.

دبيـرخـانه

 دبيرخانه، واحد اداري مشخصي است كه ادارة امور دفتري را براساس روشهاي تدوين شده برعهده دارد. وظيفة مهم دبيرخانه، نظارت برنامه‌هاي رسيده و ثبت و توزيع نامه‌هاي وارد يا صادر شده است. دبيرخانه ممكن است به روش ”متمركز” ، ”غيرمتمركز” يا ”نيمه متمركز” اداره شود. (براي اطلاع بيشتر مي‌توان به كتاب : ”ادارة امور دفتري” نوشتة سيدابراهيم علن از مجموعه انتشارات ”مركز آموزش مديريت دولتي” مراجعه كرد.

دستـورالعمل

 نوشته­اي است كه چگونگي اجراي كار و وظيفة رده هاي پايين تر را در اداي وظايف اداري و مأموريت ها بيان مي‌كند. دستورالعمل، بررسي جزئيات و مسؤوليت ها و طريق اجراي آنهاست. دستورالعمل در حقيقت، دستور و شيوة چگونگي اجرا كردن آيين نامه‌ها و مقررات اداري است. ناگفته نماند كه تركيب ”دستور” (فارسي) با ”عمل” (عربي) درست نيست، لكن اين تركيب سال هاست به كار مي‌رود و ديگر نمي‌توان آن را از زبان فارسي بيرون راند. فارسي اين كلمه ”دستور كار” است كه به لحاظ معنا ، جامع نيست.

دورنـگار (فاكس)

 دورنگار معادلي است كه فرهنگستان زبان و ادب فارسي براي واژة فاكس اروپايي تصويب و پيشنهاد كرده است. دو معادل ديگر اين واژه ”نمابر” و ”دورنويس” است. دورنگار دستگاهي است كه تصوير هرگونه نوشته و نقشي را با داشتن رمز طرف مقابل براي دستگاه مشابه خود مي‌فرستد.

ذي حسـاب

 ارجح ترين فرد در رسيدگي به حساب و كتاب پولي و هزينه هاي هر مؤسسه را ”ذي حساب” و حوزة مربوط به وي را ”ذي حسابي” مي‌گويند.

راهـكار

 برنامه و ارائة طريقي را كه به منظور حل و فصل كاري پيشنهاد مي‌شود، راهكار مي‌نامند.

رده

 واژه‌اي فارسي و به معناي دسته و طبقه است و در اصطلاح اداري به سطحي از سطوح تشكيلاتي هر مجموعه مي‌گويند كه تحقق وظايف و مأموريتهاي محول را بر عهده مي‌گيرد.

رئيـس

 فردي را كه مسؤوليت مستقيم هماهنگ سازي مسؤولان و سياست هاي هر سازمان و مؤسسه را با حكم مقام برتر بر عهده دارد، رئيس اداره يا سازمان مي‌گويند. البته در برخي موارد وظايف رئيس فراتر از عرف است. مثلاً رئيس سازمان صدا و سيما را كه مقام معظم رهبري تعيين مي‌كند، نمي‌توان با رئيس فلان اداره قياس كرد. در اين قبيل موارد رئيس تا حد وزير شناخته مي‌شود. نوشتن كلمة ”رييس” نادرست است، چراكه اولاً ”رئيس” عربي است و طبق قاعده چنانچه پيش از همزه­ حرف مفتوح و پس از آن ”اي” كشيده باشد، همزه روي پاية خود ثابت مي‌ماند. ثانياً همزه در كلمة ”رئيس” در ريشة كلمه است و تبديل به ”يا” نمي‌شود.

سرپـرسـت

 مسؤول موقت هر سازمان را در زماني كه رئيس آن مؤسسه انتخاب نشده است، سرپرست مي‌گويند. البته به مسؤولان ثابت برخي مؤسسات نيز سرپرست گفته مي‌شود.

سنـد

 هر مطلب و نوشته و مدركي كه بتوان به آن اعتماد و استناد كرد، به‌ويژه نوشته‌اي كه از پشتوانة قانوني و اجرايي برخوردار است، سند مي‌گويند. سند را به سند عادي و رسمي‌مي‌توان تقسيم كرد. نوشته‌اي كه در مرجعي ذي صلاح تنظيم نشده باشد، ­”سند عادي” و نوشته‌اي را كه در مرجعي صلاحيت دار تنظيم شده باشد، ”سند رسمي” مي‌گويند.

 در تعريفي ديگر : اسنادي را كه درخور طبقه بندي و حفاظت باشد، اسناد رسمي‌مي‌نامند. قبلاً اشاره كرديم كه قانون مدني كشور در مادة 1284 خود سند را اين گونه تعريف كرده است :

”سند عبارت است از هر نوشته‌اي كه در مقام دعوي يا دفاع قابل استناد باشد. ”

كه البته‌اين ماده قانون در زماني به تصويب رسيد كه نوار و فيلم و ساير موارد سند، تلقي نمي‌شده است. چه بسا امروزه مداركي نظير ارائة فيلم و نوار به دادگاه سند تلقي شود و درخور نفي يا اثبات باشد.

شـرح وظـايـف

 تعيين و تبيين حدو وظايف، اختيارات و مسؤوليتهاي هر جزو اداري را با توجه به اهداف هر مجموعه كه در قالب ضوابط و مقررات و قوانين مربوط باشد، شرح وظايف مي‌نامند.

طـرح

 به هرگونه پيشنهاد براي اجرا شدن برنامه يا رفع مشكلي، طرح مي‌گويند. در هر طرح بايد به اجرايي بودن و مقرون به صرفه بودن آن التفات كرد.

ضـابطه يا ضوابـط اداري

 چارچوب و مقررات و حدود تعيين شده براي امور گوناگون هر سازمان و مؤسسه را كه مراجع يا مقامات ذي صلاحي در نظر گرفته اند، ضابطه يا ضوابط اداري مي‌نامند.

عطـف (بازگشت)

عطف، واژه‌اي عربي و مصدر لازم به معناي مايل شدن به چيزي و برگشتگي و بازگشت است. معادل فارسي آن ”بازگشت” يا ”در بازگشت” است. در اصطلاح اداري، هرگاه نامه‌اي از طرف اداره‌اي رسيده باشد و ما بخواهيم به آن پاسخ دهيم يا استناد كنيم يا توجه مخاطب را به آن جلب كنيم، مي‌نويسيم : ”عطف به نامة شمارة …… تاريخ …… كه مي‌توان به جاي كلمة ”عطف” (عربي) ”بازگشت” (فارسي) نگاشت، كه پيش تر هم اشاره كرديم.

قـائـم مقـام

 فردي را كه در غياب رئيس يا مسؤول هر سازمان و مؤسسه عهده دار تمام يا قسمتي از اختيارات وي مي‌شود، قائم مقام مي‌نامند.

كـارگـزينـي

 بخش مهمي‌از هر سازمان كه پرونده هاي كاركنان و امور مربوط به آنان از قبيل رسيدگي به حقوق، ترفيع پايه، تعيين و اعلام محل خدمت، مرخصي ها و كارهايي از اين دست را در اختيار دارد و در چارچوب قانون و زير نظر مقام بالاتر به‌اين امور مي‌پردازد، كارگزيني ناميده مي‌شود.

كميـسيون

 كميسيون، واژه‌اي فرانسوي است و به معناي مجموعة افراد منتخب هر سازمان يا تشكيلات است كه براي بررسي و دنبال كردن موضوع يا مسئله‌اي خاص گردهم مي‌آيند.

گـردش كـار

 شروع و بررسي و تجزيه و تحليل كارهاي انجام شده دربارة برنامه‌اي ويژه را كه همراه با پيشنهاد براي تصميم مقتضي به ردة بالاتر مي‌فرستند، ”گردش كار” مي‌نامند.

لايـحه

 پيش نويس قوانين تسليم شده از طرف هيئت دولت به مجلس را ”لايحه” مي‌نامند. تا زماني كه‌اين لوايح به تصويب مجلس نرسيده است، ”لايحه” نام دارد، اما پس از آن ”تصويب نامه” است.

مـأمـوريـت

 تكليف يا تكاليف كلي را كه از طرف مراجع ذي صلاح به‌صورت شفاهي يا كتبي و به منظور بررسي و اجراي كاري به فرد يا تشكيلاتي معين داده مي‌شود، مأموريت مي‌گويند.

مـتـبـوع

 واژه‌اي عربي و اسم مفعول و به معناي ”پيروي شده” يا ”تبعيت شده و اطاعت شده” در برابر ”تابع” است كه همراه كلمه هايي چون : اداره، وزارت، دولت، كشور و رياست به كار مي‌رود، نظير : ادارة متبوع، وزارت متبوع، كشور متبوع، رياست متبوع و غيره . بديهي است املاي اين كلمه نبايد با واژة ”مطبوع” (دلپسند) اشتباه شود.

مـديـريـت

 در برخي سازمان‌ها و مؤسسات، واحدهاي اداري گوناگوني. مسؤوليت حوزه‌اي مشخص را با شماري كارمند و زير نظر رئيس يا مسؤول آن مؤسسه بر عهده دارند كه‌اين واحدها را مديريت و مسؤول آنها را مدير مي‌نامند.

 نبايد فراموش كرد كه كلمات : ”مديريت” ، ”معاونت” ، ”رياست” ، ”فرماندهي” و نظاير آن مصدر است و نبايد آنها را براي اسم ذات (شخص) به كار برد و قبلاً هم اشاره كرديم.

مسـؤوليت مستـقيم يـا غـيرمسـتقيم

 هرگاه مسؤول و مقام بالاتر بدون واسطه، در كار و برنامة رده هاي پايين تر مداخله و نظارت كند و امر و نهي نمايد، مسؤوليت مستقيم و اگر با واسطه و غيرمستقيم بر كار زيردست خود نظارت كند، مسؤوليت غيرمستقيم دارد.

مصـوب / مصـوبه








 مصوبه، اسم مفعول و مؤنث مصوب است و در اصطلاح هرگونه قانون يا مطلبي را كه در مجلس يا شورايي لازم الاجرا تشخيص مي‌دهند و ابلاغ مي‌كنند، مصوبه مي‌نامند. براي اين اصطلاح، صورت جمع، يعني ”مصوبات” هم مي‌گويند. اشاره كرديم كه در فارسي تك واژ مؤنث نداريم لكن اين كلمه در فارسي جا افتاده و چاره‌اي جز پذيرفتن آن نيست.

بنویسیم/ ننویسیم

آنچه فرهنگ ما را زنده نگاه داشت ، زبان مادری مان است پس تلاش کنیم زبان مادری خود را پاس داریم و تا می توانیم از واژه های زبان خودمان بهره ببریم و با آنها گفتگو کنیم و بنویسیم.
  ننویسیم                                    بنویسیم                                                 اخذ                                                        دریافت اخطار                                                     هشدار اخیر التاسیس                                         نو بنیاد _ نو ساز اخیرا                                                     به تازگی ارزاق                                                    خوار و بار ارکستر                                                  هم نوازی از آن روز به بعد                                        پس از آن روز از بین بردن                                             از میان بردن از جانب                                                 از سو ی از جمله                                                 از دسته _ از آنگونه از حیث                                                  از دید از طرف دیگر                                           از سو ی دیگر از طریق                                                از راه از قدیم                                                 از دیر باز ازدواج                                                  زنا شویی اساس                                                 بنیاد استبداد                                               تک سالاری _ خودکامگی استحضار                                             آگاهی استحقاق                                            شایستگی _ سزاواری استدعا می کنم                                   خواهش می کنم،درخواست می کنم استراتژ ی                                           راهبرد استراحت کردن                                    آسودن _ دراز کشیدن استراق سمع                                      شنود استرداد                                             واپسداد استشهاد                                           گواهی استعفا                                              کناره گیری استفاده از                                          به کار گیری استقامت                                           پایداری استقبال                                              پیشباز انتخاب                                                گزینش انتخابات                                              گزیدمان انتصاب                                               گماشتن _ گمایش انتظار                                                 چشمداشت انتظار می رود                                      پیش بینی می شود انتقاد کردن                                         خرده گیری _ خرده گرفتن انتقام                                                 تلافی _ کینخواهی انجماد                                                یخ زدن انزوا                                                   گوشه گیری انسجام                                              هماهنگی انشاء الله                                            به امید خدا انصراف دادن                                        کناره گیری کرد انعطاف                                               نرمش انعقاد خون                                           لختگی خون انعکاس                                               بازتاب انفجار                                                 پکیدن _ پکش انفرادی                                               تنهایی انفصال                                                 جدایی انهار                                                    رودها انهدام                                                  نابودی انواع                                                    گونه ها اهتمام                                                 کوشش اهدا کردن                                             پیشکش کردن اواسط                                                  میانه ها اوباش                                                   نا کس اول                                                      نخست اکثر قریب اتفاق                                      بیشتر اکثرا                                                    بیشتر ایاب و ذهاب                                         رفت و آمد ایام                                                    روزها ایجاد اشتغال                                       کار آفرینی ایده آل                                                آرمانی ایرانی الاصل                                        ایرانی تبار ایرانیت                                               ایرانی گری ایمان                                                 باور _ باور داشت این طور                                              اینگونه ایندکس                                             نمایه آباژور                                                 نورتاب آخر الامر                                            سر انجام آخر                                                   پایان آخرت                                                رستاخیز آخرین                                               واپسین آرشیو                                               بایگانی آزمایشات                                          آزمایش ها آسانسور                                           بالا بر / آسان بر آن را باطل کردم                                  آن را تباه کردم آنطور                                                آنگونه آنوقت                                                آنگاه با اصل و نسب                                    با ریشه با تقو ی                                             پرهیز گار بارز                                                   آشکار _ پدیدار باطنی                                               درونی باعث                                                مایه باعث عبرت دیگران                               مایه پند دیگران باقیمانده                                            مانده بالاجبار                                            به ناچار بالاخص                                           به ویژه بالقوه                                             نهفته _ خفته بالکن                                             ایوان بحبحه                                            هنگامه بحث و تبادل نظر                               گفتمان بحران                                             چالش بخیل                                              چشم تنگ بد جنس                                         بد نهاد بدن                                                تن بدو                                                 آغاز بسط                                               گسترش بسهولت                                          به آسانی بشارت دادن                                      مژده دادن بشاش                                             خندان بشر                                                 آدمی بصیرت                                              بینش بعد                                                  پس بعدها                                               در آینده بعضا                                                گاهی بعضی اوقات                                      هراز چند گاهی بعضی                                              برخی بعضی مواقع                                      گاهی بعضی وقتها                                       گاهی بعید                                                 دور بلا تکلیف                                          بی برنامه بلاغت                                              شیوایی به تدریج                                            کم کم به حق                                               به سزا به خصوص                                          به ویژه به سرعت                                          با شتاب به طور قطع                                        بی گمان به عبارتی                                          به گفته ای به علاوه                                            افزون بر آن به قول                                              به گفته به منظور                                           برای به موازات                                          هم راستا به نحو                                              به گونه به هر حال                                        به هر روی به همین خاطر                                   از این رو به همین دلیل                                   از این روی به هیچ عنوان                                   به هیچ روی به واقع                                           به راستی بی اعتبار                                        بی ارزش بی بضاعت                                      تهی دست بی تدبیر                                         نا بخرد بی حد و حصر                                  بی اندازه بی خبری                                        نا آگاهی بی رحم                                          سنگدل بی رقیب                                         بی مانند بی روح                                           بی جان بی شعور                                        نادان بی عدالتی                                     بی دادگری بی فایده                                         بیهوده بی نظمی                                      نا به سامانی بیش از حد                                     بیش از اندازه بیعانه                                           پیش پرداخت بین                                              میان بینهایت                                         بیکران پاراگراف (لاتین)                               بند پارتیشن                                       دیوارک پاساژ(فرانسوی)                             تیمچه پاسپورت                                       گذرنامه پاورقی                                          زیرنویس پرثمر                                            پربار پروژکتور                                         نور افکن پروسه                                          فرآیند پستچی                                        نامه رسان پلیس                                            شهربانی پمپ                                             مکنده تا به حال                                       تاکنون تابعیت ایران                                   شهروندی ایران تاجر                                             بازرگان تارک دنیا                                       جهانرها تاسف بار                                      اندوه بار تاسیس                                         راه اندازی تبریک                                            شادباش _ شاباش تبعات                                            پیامدها تبعیت                                            پیروی تجاوز                                            دست درازی تجزیه وتحلیل                                  موشکافی تجهیزات                                        ساز و برگ تحقیق                                         پژوهش تحول                                           دگرگونی استقرار                                           برپایی استقلال                                         خودسالاری استهلاک                                         فرسایش استیجاری                                       کرایه ا ی اسرار                                              رازها اسراف                                             ریخت و پاش اسطوره                                           افسانه اسم                                                 نام اسکله                                               باراندا ز اشاعه                                              گسترش اشتباها"                                           ندانسته اشعار                                              سروده ها اصطلاحات                                          واژگان اصطلاک                                            سایش اصفهان                                             اسپهان _ اسپاهان اصل                                                 ریشه – بن - بیخ اضطراب                                            پریشانی اطراف                                              گوشه ها _ کناره ها اطریش                                             اتریش اطلاع                                              آگاهی اعتدال                                             میانه ر و ی اعدام کردن                                       سر به نیست کردن اعیاد                                               جشن ها اغلب                                              بیشتر افتخار                                             سربلندی افراد                                              کسان اقلیت                                            کمتری الان                                               اکنون الی یا لغایت                                      تا اما                                                  ولی امام                                                پیشو ا امام جماعت                                     پیشنماز امتحان                                             آ زمو ن امتداد                                              راستا امثال                                              همانند امرار معاش                                      گذران زندگی تخریب                                             ویرانی تخلیه                                              تهی سازی تخمین                                             برآورد تداوم                                               ادامه تدبیر                                               راهکار تذکر                                                یادآوری _ گوشزد تربیت                                              پرورش ترجمه                                             برگردان ترقی                                               پیشرفت ترمینال                                             پایانه ترویج                                               گسترش تست                                               آزمایش تسکین                                             آرامش تشویق                                             دلگرمی تشکر                                               سپاسگزاری تصادف                                              برخورد تصحیح کردن                                      درست کردن تضاهرات                                            راهپیمایی تظاهر                                                خودنمایی تعادل                                                 ترازمندی تعجیل                                             شتاب کردن تعداد                                              شمار تعلیم                                             آموزش تفتیش                                           باز جویی تفحص                                            پیکاوی تفریق                                             کاهش تفکیک                                             جداسازی تقاضا                                              درخواست تقاطع                                             برشگاه تقدم                                                پیشینگی تقدیر یا قسمت                                 سرنوشت تقدیم کردن                                      پیش کش کردن تقرب                                              نزدیکی تقریبا                                              کم و بیش _ نزدیک به تقسیم                                           بخش تقلید                                              دنباله رو ی تقلیل                                             کاهش تقو ی                                             پرهیز گاری _ پرهیز تقویم                                              سالنامه تلف کردن                                         هدر دادن تمام امو ر                                          همه کارها تمام شده                                       پایان یافته تمامی                                           همگی تمایل                                             گرایش تمدن                                             شهریگری تمساح                                           سوسمار تملق                                            چاپلوسی تمنا                                             خواهش تمو ل                                            تو انگری تنفر                                               کینه تهدید                                             ترسانیدن تهمت                                              انگ تواضع                                             فروتنی توأم                                               همراه توبیخ                                              نکوهش _ سرزنش توزیع                                               پخش تونل                                                دالان – دالانه تکذیب کردن                                      دروغ شمردن تکریم                                               بزرگداشت ثبت نام                                           نام نویسی ثروت                                               دارایی جاده مواصلاتی                                راه دسترسی جاذبه                                            کشش جامع                                             فراگیر جثه                                              تنه جدار                                            پوسته جدال                                           کشمکش جدیدا                                          به تازگی جدیدالانتشار                                 تازه چاپ جدیدالتاسیس                               نو ساز _ تازه ساز جذب دانشجو                                 پذیرش دانشجو جراید                                           روزنامه ها جرح                                             زخم جرم                                             بزه جریمه                                          تاوان جزء به جزء                                     مو به مو جنس                                       کالا جوار                                         همسایگی جواز                                          پروانه چارت                                        نمودار چرا زحمت کشیدید؟                   چرا رنجه فرمودید؟ چراغ قوه                                  چراغ دستی چطور                                       چگونه حادثه                                      پیشامد حاضر                                       آماده حال که                                    اکنون که حالا                                        اکنون حامی                                      پشتیبان حاوی                                      در بر گیرنده حبس                                      زندان حتما"                                      بی گمان حد                                          مرز _ کران حداکثر                                     بیشینه حدس                                      گمان حدود                                       نزدیک حرارت                                      گرما حرام                                        ناروا حرف (الفبا)                               بند واژه حرف بی ربط                              سخن نادرست حرف زدن                                   سخن گفتن حرفه                                         پیشه حرم سرا                                    پرده سرا حرکت                                        جنبش حرکت کن                                   بجنب حریف                                        هم آورد حزن                                          اندوه حساب شده                               سنجیده حسابگر                                     دور اندیش حساس                                      دلنازک حسنه                                        نیک _ نیکو حسود                                        چشم تنگ حصار                                          دیوار _ بارو حفاظت                                       نگهداری حفره                                           سوراخ حق التدریس                                 آموزانه حقارت                                         خواری حقوق بگیر                                    مزد بگیر حلق                                            گلو حلقوم                                          خرخره _ خشک نای حلقوی                                          گرد حماقت                                          سبک مغزی حمایت                                           پشتیبانی حمل و نقل                                     ترابری حوزه                                              دامنه _ پهنه _ گستره حول و حوش                                     دور و بر حکم                                                دستور حیف که                                            افسوس که خارق العاده                                       شگفت انگیز خاطره                                              یادبود خجول                                              شرمسار خراب                                               ویران        بخش                                           تفسیم
  برخه                                           کسر
  پهلو                                            ضلع
 ریشه                                          جذر
رایانه                                           کامپیوتر
پرونده                                           فایل
گپ                                             چت
برخط                                          آن لاین
رایانامه                                       ایمیل
پیوند                                           لینک
وب گاه                                      وب سایت
پهنا                                          عرض
سه گوش                                مثلث
شیب ساز                               گریدر
هموار ساز                             بولدزر
افرازه                                   لیفتراک
خاک بردار                             لودر
کرایه سنج                            تاکسی متر
همچندی                              معادله
بار گنج                                کانتینر
پایانه                                  ترمینال
خرج                                 هزینه
خروج                                برونرفت         
خزانه                                 گنجینه
خسارت                               زیان
خسوف                                ماه گرفتگی
خسیس                                 کنس
خصومت                              دشمنی
خضوع                                افتادگی
خط آهن                               راه آهن
خلاص                                 رها
خلاصه                                 چکیده
خلاصی                                رهایی
خلافکار                                تبهکار
خلف وعده                             پیمان شکنی
خلقت                                   آفرینش
خلوص                                  نابی
خلیج                                     کنداب
خلیج فارس                             کنداب پارس
خلیفه                                    جانشین 
 خمس                                    پنج
خنجر                                    دشنه
خودرو کروک                     خودرو روباز
خودمختار                                      خودگران
خوشحال                                                  دلشاد
خوف برداشتن                     ترسیدن
خوفناک                             ترسناک
خیاط                                جامه دوز
خیال                                 گمان
خیال کردم                          پنداشتم
خیر مقدم                           خوش امد
دایم الخمر                           میخواره
دایم                                  همیشه
داخل                                 درون
دب اکبر                             خرس کوچک
دب اکبر                              خرس بزرگ
ارتباط                                 درباره
اسرع وقت                           هرچه زودتر
انظار عمومی                        پیش دیده همگان
این ارتباط                             این باره
هین خصوص                         دراین باره
در این مورد                           در این راستا
آخر                                     پایان
در حال توسعه                         رو به پیشرفت
در حال حاضر                         هم اکنون
حقیقت                                   به راستی
در راس                                 در بالای
در صورتی که                         چنانچه
در ضمن                               همچنین
در عوض                              در برابر
در عین حال                           در همان سان
در غیر اینصورت                    وگرنه
در قدیم                                 پیشتر ها
در مجموع                            رویهمرفته
در محذور                            در تنگنا
در نتیجه                             برایند اینکه
در نظر گرفتن                      به دیده داشتن
در هر حال                         به هر روی
در واقع                              به راستی
درس اول                            آموزه نخست
درک کردن                          پی بردن
دست آخر                            در پایان
دسته جمعی                          گروهی
دستجرد                               دستگرد
دستور جلسه                         دستور نشست
دستور قتل                           دستور کشتن
دستورالعمل                          دستور کار
دعا                                    نیایش
دعوت کردن                          فرا خواندن
دعوتنامه                               فراخوانه
دعوی کرد                            کتک کاری کرد
دفاع                                    پدافند
دفتر خاطرات                         دفتر یادبود
دفن کردن                             به خاکسپاری
دقیق                                    ریزیین
دلایل                                   انگیزه ها
دموکراتیک                            مرد سالارانه
دموکراسی                            مردم سالاری
دنیا                                      گیتی
دور باطل                              دور تباه
دکوراسیون منزل                     خانه ارایی
دیاگرام                                 نمودار
دیه                                      خونبها
دیکتاتور                               خود کامه
ذاتی                                    خدادادی
ذخیره                                  اندوخته
ذره                                     خرده
ذلت                                    خواری
ذکر کردن                             یاد کردن
ذکور                                   مرد ها
ذیل                                      زیر
ریوس مطالب                          سرنوشتار ها
رییس خانواده                         سرپرست خانواده
راحت                                  آسان
رادیوتراپی                            پرتو درمانی
راس ساعت                          سر ساعت
راسخ                                  استوار
راضی                                خوشنود
راندمان                               بهره وری
راه حل                                راه کار
راوی                                  گوینده
ردیف                                  رده
رزق                                   روزی
رسم الخط                             دبیره
رسوب                                ته نشین
رسوخ کردن                        رخنه کردن
رسول                               فرستاده
رشد کردن                          بالیدن
رضایت                            خوشنودی
رطوبت                             نم
رعب                               ترس
رعد                                آذرخش
رعشه                              لرزه
رعیت                             دهوند
رفاقت                            دوستی
رفراندم                          همه پرسی
 رفقا                              دوستی
رفیق                              دوست
رقابت                            چشم و همچشمی
رقص                            پایکوبی
روایت                           گفتار
روز بخیر                       روز خوش
روز تولد                        زادروز
رویت                            دیدن
زاهد                              پارسا
زاویه                            گوشه
زایدالوصف                    چشمگیر
زباله                             آشغال
زبان خارجی                   زبان بیگانه
زبان محاوره ای              زبان گفتاری
زحمت                          درد سر
زراعت                          کشاورزی
زلزله                            زمین لرزه
زنجان                           زنگان
زوال                             فروپاشی
زوج                             جفت
زکات                           هشت یک
زکام                            سرما خوردگی
زباد                             بسیار
سابق                            پیشین
سابقا                            پیشتر ها
سابقه                           پیشینه
ساحت                          پیشگاه
ساحل                           کناره
ساده لوح                      ساده نگر
سارق                          دزد
ساقط                           سرنگون
سال جاری                    امسال
سالاد                          سبزینه
سالم                           تندرست
سایت اینترنتی                تارنما
سایر                           دیگر
سایرین                        دیگران
سبزیجات                     سبزی ها
سبقت                          پیشی
سبوعانه                      ددمنشانه
سجاده                         جانماز
سخیف                                سبک
سد امیر کبیر                        بند امیر کبیر
سر                                    راز
سرحدات                             مرز ها
سرقت                                دزدی
سریع السیر                         تندرو
سعادت                              بهروزی
سعی                                 کوشش
سفاک                                خونریز
سقوط                                سرنگونی
سلاح                               جنگ افزار
سلاطین                            پادشاهان
سلام                                درود
سلامت باشید                      پایبند باشید
سلسله اشکانی                    دودمان اشکانی
سلسله جبال                       رشته کوه
سلطان                             پادشاه
سلطه                              چیرگی
سم                                  زهر 
 سمبل                              نماد
سمبلیک                            نمادین
سمعی بصری                    دیداری شنیداری
سمینار                            هم اندیشی
سند                                دستک
سنه                                سال
سه زربدر چهار                 سه در چهار
سهل الوصول                      آسان یاب
سهم                                 بهره
سهوا                               نداشتن
سوابق                             پیشینه
سوبسید                            یارانه
سوق الجیشی                    راهبردی
سیاح                            گردشگر
سیاسیون                        سیاستمداران
سیرجان                         سیرگان
سیفون                          آبشویه
شاعر                           سرآینده
شامل                           دربرگیرنده
شانس                          بخت
شاهد                           گواه
شایان ذکراست               گفتنی است
شب بخیر                    شب خوش
                                                                                                                    شباهت                      همانندی
شبیه                          مانند
شجاع                        دلیر
  شجره نامه                تبارنامه
شخصیت                    منش
شدیدا                       به سختی
شرارت                    پلیدکاری
شربت                      دوشاب
شرح وقایع                رویدادنامه
شرفیاب شدن              باریافتن
شروع                              آغاز
شریان                              سرخرگ
شط العرب                         اروندرود
شطرنج                            چترنگ
شعایر مذهبی                     آیین های مذهبی
شعبده بازی                       چشم بندی
شعر                                سروده
شعله                               اخگر
شعور                              خرد
شغل                               پیشه
شفا                                 بهبود
شق القمر                          ماه شکافی
شمسی                             خورشیدی
شهادت                            گواهی
شهادت داد که                    گواهی داد که
شهادت طلبانه                    جانبازانه
شوق                               شور
شوکت                              شکوه
شکایت                             گلایه
شکرگذاری                       سپاس گذاری
شیطان                             اهریمن
 شیمی                             کیمیا
شیوع                             گسیرش
صاحبنظر                        کاردان
صادق                            راستگو
صاعقه                          آذرخش
صاف                             هموار
صالح                             درستکار
صبح                              بامداد
صبحانه                          ناشتایی
صبور                            شکیبا
صحبت                          گفت و گو
صحرا                           بیابان
صحیح                          درست
صداقت                         راستی
صدف                          گوشماهی
صدمه                          آسیب
صراحت                       روشنی
صرفنظر                      چشم پوشی
صریح                         روشن
صعب العلاج                 بیدرمانی
صعودی                       افزاینده           
صف                           رسته
صفویه                          صفویان
صلاحدید                       روادید
صلاحیت                      شایستگی
صلح                            سازش
صلوات                        درود فرستادن
صمیمی                        خودمانی
صورت                         چهره
صیاد                            شکارچی
ضایع شده                      از میان رفته
ضایعات                           پسمان ها
ضخیم                              کلفت
ضد و نقیض                       ناسازگار
ضدعفونی                          گندزدایی
 ضرب المثل                      زبانزد 
ضرب و شتم                      لت و کوب
ضربان                             تپش
ضرر                               زیان
ضرورت                          پایستگی
ضروری                           بایسته
ضعف                              سستی
ضعیف                             ناتوان
ضمن انکه                        افزون بر انکه
ضمن تایید                        افزون بر درست شمردن
ضمیمه                            پیوست
ضیافت                            بزم
طاقت                              توان
طالع                               بخت
طایفه                              ویس
طباخ خانه                        آشپز خانه
طباخی                           آشپزی
طبخ                               پختن
طبق                              پایه
طبقه بندی                       دسته بندی
طبیب                            پزشک
طبیعت انسان                   سرشت آدمی
طرد شده                      رانده شده
طرز                           شیوه
 طرز تفکر                    بینش
طرفدار                        پیرو
طعم                           مزه
طرفین                        هر دو سو
طفل                           کودک
طلا                            زر
طلا فروش                    زر نگر
طلایی                         زرین
طلوع افتاب                   برامدن افتاب
طمانینه                        ارامش
طناب                          ریسمان
طهران                         تهران
طوس                          توس
طول                            درازا
طی کردن                      پیمودن
طیور                           پرندگان
ظالم                            ستمگر
ظاهر                           نما
ظاهر شدن                     پدیدار شدن
ظرفیت                         گنجایش
ظلم                             ستم
ظلمات                         تاریکی
ظن                             گمان
ظهر                            نیمرز
ظهور                           پیدایش
عابر بانک                     خود پرداز
 عابر                           رهگذر
عاجز                           درمانده
عادت                           خو
عادل                          داد گستر
عادلانه                       دادگرانه
عار داشتن                   ننگ داشتن
عازم                          رهسپار
عاقبت                         سرانجام
عاقبت به خیر                 نیک فرجام
 عاقل                         خردمند
عالم                           دانشمند
عالی رتبه                    والا جایگاه
عالیجناب                     بزرگوار
عامیانه                       تودگانه
عبا                            بالاپوش
عبادت                         پرستش
عبارتند                        بر این پایه اند
عبرت                          پند
عبور و مرور                 آمد و شد
عبور کردن                    گذشتن
عبوس                          ترشرو
عجب                           شگفت
عجز                            درمانی
عجله                            شتاب
عجولانه                        شتابزده
عدد                             شماره
عدل                             داد
عدم موفقیت                    ناکامی
عده ای                         شماری
عذر میخواهم                  پوزش میخواهم
عرصه                         پهنه
عرض اندام                   جلوه نمایی
عرض                         پهنا
عریض                        پهن
عزا                            سوگ
عزل                          برکناری
عصاره                       افشره
عصبانی                      خشمگین
عصبانی شدن                بر اشفتن
عصرباستان                  دوره باستان
عصر                          ایوار
عصرفن اوری               زمانه فن اوری      
عصیان                       سرکشی
عطف                        بازگشت
عظیم الجثه                  کلان پیکر
عظیم                         سترگ
عفو                          بخشش
عقاب                        شهباز
عقاید                        باور ها
عقب ماندگی              واپس ماندگی
عقب نشینی               واپس نشینی
عقربه                     شاهنگ
عقل                       خرد
عقلانیت                   خردمندی
عقیده                      باور
علائم                      نشانه ها
علاج                     درمان
علاقه                     دلبستگی
علاقه مند                دوستدار
علامت                  نشانه
علم بدیع                 دانش نو اوری
علم                       دانش
علنی شدن               آشکار شدن
علی ای حال            به هر روی
علیرغم                  با اینکه
علیه او شورید          بر او شورید
عمامه                    دستار
عمدا                      دانسته
عمده                      بزرگ
عمر                      زندگی
عمران                   آبادانی
عمق                     گودی
عمل                       کنش
عمله                      کارگر
عمودی                  ستونی
عمومی                  همگانی
عنوان                         سرنویس
عهد                           پیمان
عهدنامه                       پیمان نامه
عواقب                        پیامدها
عوام فریب                   مردم فریب
عودت دادن                   پس دادن
عوض کردن                 جابجاکردن
عکس العمل                  واکنش
عیال                           همسر
عیان                           آشکار
 عیب                          بدی
عید                            جشن
عیش و نوش                 خوشگذرانی
غارت                         تاراج
غافل از انکه                 نااگاه از انکه
غاالب مردم                  بیشتر مردم
غذا                           خوراک
غریب                        ناآشنا
غسل                        شست و شو
غصه                        غم
غلات                        جو و گندم
غلام                         برده
غلبه کردن                  چیره شدن
غلط                          نادرست
غلیظ                          چگال
غیر قابل اجرا               انجام ناپذیر
غیر قابل ارجاع                    برگشت ناپذیر
غیر قابل انعطاف                  نرمش ناپذیر
غیر قابل باور                       باورنکردنی
غیرقابل بخشش                    نابخشودنی
غیرقابل بیان                       ناگفتنی
غیر قابل تحمل                    برنتافتنی
غیرقابل درک                     درنیافتنی
غیرقابل دسترس                  دست نیافتنی
غیر قابل عفو                     نابخشودنی
غیر قابل فهم                     درنیافتنی
غیر قابل قسمت                  بخش ناپذیر
غیرقابل مقایسه                  سنجس ناپذیر
غیرقابل کنترل                  مهارگسیخته
غیر مرفه                       بینوا
غیرممکن                      نشدنی
فائق امدن                      پیروز شدن
فاتح                            پیروزمند
فاحشه                          روسپی
فارسی                         پارسی
فارق البال                    آسوده دل
فارق التحصیل               دانش اموخته
فاسد                           تباه
فاصله گرفتن               دور شدن
فامیلی                       خانوادگی
فانی                         زودگذر
فاکتور                    برگ خرید
فاکس                      دورنگار
فایده                       سود
فتح                        پیروزی
فتنه                        آشوب
فحاشی                     ناسزاگویی
فحش                       ناسزا
فرار از                   گریز از
فرامین                    فرمان ها
فرانشیز                  خودپرداز
فرض کرد               پنداشت
فرمول                   ساختاره
فرکانس                 بسامد
فساد                     تباهی
فعال                     پرکار
فعالیت                   تکاپو
فعلا                     هم اینک
فعلی                    کنونی
فقدان                   نبود
فقر                     تهیدستی
فقط                       تنها
فقه                       دین شناسی
فقیه                      دین شناس
فلاسک                  دمابان
فلذا                       بنابراین
فلش                      پیکان
فوت شد                 درگذشت
فوق العاده               بی اندازه
فوق برنامه              فرابرنامه
فوقانی                    بالایی
فکر                      اندیشه
فی الفور                 دردم
فی المثل                 برای نمونه
فی الواقع                به راستی
فی نفسه                به خودی خود
فیش                    برگه
فیلتر                     پالایه    
قابل انجام                شدنی
قابل تامل                 درنگ کردنی
قابل توجه                چشمگیر
قابل دسترس             دست یافتنی
قابل ذکر است           گفتنی است
قابل شماراندارد          سزاوارتان نیست
قابل قبول                  پذیرفتنی
قابل مطالعه               خواندنی
قابل مهار                  مهار شدنی
قابله                         ماما
قاتل                         آدمکش
قاجاریه                     قاجاریان
قادر                         توانا
قاضی                      دادرس
قاطر                        استر
قافله                        کاروان
قبایل                          تیره ها
قبر                            گور
قبرستان                       گورستان
قبض انبار                    رسید انبار
قبل                             پیش
قبلا                             پیشتر
قبلی                            پیشین
قبول میکنم                     می پذیرم
قبیح                             زشت
قتل عام                         کشتار
قدعلم کردن                    سربرافراشتن
قدح                              سبو
قدرت بالقوه                   توان نهفته
قدرت                          نیرو
قدرت طلب                   جاه پرست
قدرتمند                        نبرومند
قدردانی                       سپاسداری
قدم دوم                       گام دوم
قدما                           پیشینیان
قدمت                         دیرینگی
قدیم الایام                    پیشتر ها
قدیمی                         کهن
قرار                           پیمان
قرار دادن                     نهادن
قرار میداد                   می نهاد
قرارداد                      پیمان نامه
قرض الحسنه              وام بی بهره
قرن                         سده
قره قروت                  ترف
قرون وسطایی             میانسده ای
قرون وسطی              سده های میانی
قریب الوقوع               زود هنگام
قریب                       نزدیک
قسم                         سوگند
قسمت دوم                 بخش دوم
قسی القلب                 سنگدل
قصد دارند                بر انند
قصر                      کاخ
قصه                      داستان
قصور                     کوتاهی
قصیده                     چکامه
قضا و قدر                سرنوشت
قضائیه                    دادگستری
قضاوت                    داوران
قضاوت                    داوری
قطع درختان              بریدن درختان
قطع کردن                 بریدن
قطعا                        بی گمان
قطعه                        تکه
قفسه                        گنجه
قلمرو                       گستره
قله                          چکاد
قمر مصنوعی              ماهواره
قنات                         کاریز
قناعت کردن               بسنده کردن
قنوات                      کاریز ها
قهرامیز                   خشونت امیز
قوای                       نیروهای
قوس                       کمان
قوم                          تیره
قوه                          نیرو
قوی                       نیرومند
قیافه                       چهره
قیام                        شورش
قیامت                    رستاخیز
قیم                        سرپرست
قیمت                      بها
گالری                    نگارخانه
گرامر زبان             دستور زبان
گریم                    چهره پردازی
گریمور                 چهره پرداز
گزارشات               گزارش ها
گیشه                     باجه
لاابالی                   بی بندوبار
لااقل                      دست کم
لاجرم                     خواه ناخواه
لازم نیست                نیاز نیست
لایتناهی                   بی پایان
لایق                          شایسته
لاینحل                       ناگشودنی
لاینفک                       جداشدنی
لاینقطع                       پیوسته
لباس                          پوشاک
لباس پوشیدن                جامعه پوشیدن
لجباز                          یکدنده
لحاف                          روانداز
لحظه به لحظه                دم به دم
لذیذ                            خوشمزه
لطفا                            خواهشمندم
لعنت                            نفرین      
لقب                              فرنام
لهجه                             گویش
لوازم التحریر                 نوشت افزار
لوازم                          ابزار ها
لیاقت                          شایستگی
مواخذه                        باز خواست
مولف                          نویسنده
ما فوق                         فراتراز
ماحصل                       دستاورد
ماخوذه                        برگرفته
مادام                          همیشگی
مادامی که                   تا هنگامی که
ماضی                          گذشته
مالکیت                          ازانش
مامور                             کارگزار
مامورپلیس                    شهربان
مانع                             راهبند
ماهر                           چیره دست
ماهیت کار            سرشت کار
ماورای                فرای
مایحتاج                نیاز ها
مایع                    آبگون
مایوس                 دلسرد
مباحثه                      گفت و شنود
مبارک باد                 خجسته باد
مبارک                     فرخنده
مبتدی                     تازه کار
مبتلا                       دچار
مبتلا به بیمار             دچار بیماری
مبتنی بر                  بر پایه
مبتکر                    نو اور
مبحث                   جستار
مبدا                        آغاز
مبهوت                    گیج
مبین                       بازگوننده
متاثر                      دل ازرده
متارکه                    جدایی
متاسفانه                   بدبختانه
مبتحر                     زبر دست
متحد                      همبسته
متخصص                 کارآزموده
متخصصان               کارآزمودگان
مترادف                   همچم
متراکم                    چگال
مترجم                    برگرداننده
مترقی                    پیشرفته
متزلزل                   لرزان
متسلسل                   زنجیروار
متشکرم                   سپاسگزارم
متشکل از                دربرگیرنده
متعادل                    ترازمند
متعاقب                    به دنبال
متعجب                   شگفت زده
متعدد                    انبوه
متعصب                 خشک سر
متعلق به                از ان
متعهد                   پایبند
متفرق کردن          پراکنده کردن
متفق القول              یکزبان
متفکر                   اندیشمند
متفکران                اندیشمندان
متقاضی                درخواست کننده
متلاشی                فروریخته
متمایز                 جدا
متمول                 توانگر
متنوع                 گوناگون
متواتر                پی در پی
متواضع             فروتن
متوالی              پیاپی
متوسط             میانه
متوقف شد          باز ایستاد
متولد شده          زاده شده
متولی              دست اندرکار
مثال               نمونه
مثلث              سه گوش
مثلثی             لچکی
مثمر ثمر        کار ساز
مثمر ثمر واقع شد             کارساز امد
مجانی                  رایگان
مجبور         ناچار
مجتمع         همتافت
مجدد           دوباره
مجذوب        شیفته
مجرب         کارآزموده
مجرم           بزهکار
مجروح         زخمی
مجسمه         تندیس
مجلس          انجمن
مجلل           پر شکوه
مجله           گاهنامه
مجمع          گردهمایی
مجموعا       روی هم
مجموعه                گرداوری
مجنون                  دیوانه
مجهول الهویه            ناشناس
مجوز                     پروانه
محاسبه نشده             نسنجیده
محافظ                   نگهبان
محبس                   زندان
محبوب                  دوست داشتنی
محبوس                 زندانی
محترم                  ارجمند
محتوا                  درون مایه
محدود                 اندک
محذوریت             تنگنا
محرم                 رازدار
محروم               بی بهره
محرک               جنباننده
محسوس             چشمگیر
محشر                       رستاخیز
محصل                       دانش اموز
محصول                     فراورده
محضراسناد رسمی    دفترخانه
محضر                          پیشگاه
محفوظ                           نگاهداشته
محل اکتشاف                   یافتگاه
محل تلاقی                      پیوندگاه
محله                                  برزن
محکم                                 استوار
محیط                                   پیرامون
مخاصمه             رزم
مخبر                 خبرنگار
مختصر              ناچیز
مختلط               درهم
مختلف              گوناگون
مخرب              ویرانگر
مخزن               انبار
مخفی               پنهان
مخفیگاه            نهانگاه
مخلوط             امیخته
مخلوق              افریده
مخمصه             هچل
مد                   خیز اب
مدنظر              دلخواه
مداخله              پادرمیانی
مداوم                همیشگی
مدت مدید              دیرگاه
مدتی است            چندی است
مدد                          یاری
مدرس                     استاد
مدرسین                  آموزگاران
مدرن                    نوین
مدعیون                 میهمانان
مدفون کردن           به خاک سپردن
مدل                    الگو
مدینه فاضله          ارمانشهر
مذاکره                گفتوگو
مذبوحانه              نافرجام
مذمت کردن         نکوهیدن
مذهب                  دین
مذکر                   نر
مذکور                 یادشده
مراتع                 چراگاه
مراجعت             بازگشت
مربع                         چهارگوش
مرتبا                         پی در پی
مرتبط                        پیوسته
مرتجع                       واپسگرا
مرتع                         چراگاه
مرتعش                      لرزان
مرحله دوم                  گام دوم
مرحوم                      شادروان
مرسوله پستی              بسته پستی
مرسی                      سپاس
مرض                      بیماری
مرطوب                    نمناک
مرفه                        بانوا
مرور                      بازبینی
مرکزتحقیقات             پژوهشگاه
مرکزثقل                   گرانیگاه
مریخ                       بهرام
مرید                        پیرو
مریض                     بیمار
مریض خانه               بیمارستان
مزاح                       شوخی
مزاحم شدن                دردسردادن
مزخرف                   لیچار
مزرعه                    کشتزار
مزیت                      برتری
مزین                      آراسته
مسابقه                     پیکار
مسافر                     رهنمود
مساوات                   برابری
مساوی                   برابر
مستبد                     خودکامه
مستتر                    نهان
مستحضر               آگاه
مستحق                  سزاوار
مستراح                 دستشویی
مستشرق                خاورشناس
مستعضعف                  بینوا
مستعمل                      کارکرده
مستفیض                     بهرهمند
مستقیم                       سر راست
مستقیما                      آشکار
مستمر                      پیوسته
مستمعین                    شنوندگان
مستهلک                    فرسوده
مستولی                     چیره
مسخره                     خنده دار
مسقط الراس               زادگاه
مسلخ                       گشتارگاه
مسلط                       چیره
مسلما                      بی گمان
مسولان                   کارگزاران
مسکن                     آرامبخش
مسیر                      گذرگاه
مسیل                      خشکرود
مشابه                     همانند
مشارالیه                  نامبرده
مشارکت                  همکاری
مشاهده                    نگریستن
مشاهده کردن             تماشا کردن
مشاهیر                   نام آوران
مشاور                    رایزن
مشترک المنافع          همسود
مشتمل بر                   دربردارنده
مشخصه                     ویژگی
مشرق                        خاور
مشغله                        کار و بار
مشقت                         رنج
مشهور                        نامی
مشورت                       رایزنی
مشکل است                   سخت است
مشکل                         دشوار
مشکلات                      دشواری ها
مصالح ساختمانی            ساختمایه ها
مصدوم                       آسیب دیده
مصلی                           نمازگاه
مضایقه نمیکنم               خوداری نمیکنم
مضطرب                           پریشان
مضطرب هستم               پریشانم
مضیقه                             تنگنا
مطالبات                         خواسته ها
مطالعات                       پژوهش ها
مطبخ                          آشپز خانه
مطبوع                        دلنشین
مطرح کردن                 درمیان گذاشتن
مطرود                        رانده شده
مطلع                          آگاه
مطلوب                       دلخواه
مطیع                         فرمانبردار
مظلوم                       ستمدیده
مظهر                          نماد
مع الوصف              با اینهمه
معاد                      رستاخیز
معاش                    روزی
معاشرت                 رفت و امد
معاصر                   امروزین
معافیت                   بخشودگی
معاملات                 داد و ستد ها
معاندت                  دشمنی
معاهده                   پیمان نامه
معاون                    دستیار
معبر                     گذرگاه
معتقدات                 باور ها
معدودی                 شماری
 معرفی                 شناسایی
معروف                 سرشناس
معروفترین             نامی ترین
معضل                  کاستی
معضلات               کاستی ها
معطر                   خوشبو
معقول                  بخردانه
معلم                    آموزگار
معلومات               دانسته ها
معما                    چیستان
معمم                   دستاربند
معنی                         چم
معکوس                     وارونه
معیار                        سنجه
مغرب                       باختر
مغرور                      خودخواه
مغفرت                      آمرزش
مفتوح                        باز
مفرح                       دلگشا
مفصل                      بندگاه
مفقودالاثر                  ناپدیده
مفقود شده                  گم شده
مفلوک                      بیچاره
مفید                         سودمند  
مقابل                       روبرو
مقابله                       رویارویی
مقارن                      همزمان
مقاله                        نوشتار
مقاومت                    پایداری
مقایسه                      سنجش
مقایسه میکنم               میسنجم
مقبره                         آرامگاه
مقتولین                     کشتگان
مقداری                     اندکی
مقدس                       ورجاوند
مقدمه                       پیشگفتار
مقدور                         شدنی
مقر                             ستاد
مقررات                       آیین نامه
مقصر                         گناهکار
مقطعی                      دوره ای          
مقطوع النسل            بی فرزند
مقتنه                         آیینگذاری
مقنی                          چاه کن
مقوله                          زمینه
مقوی                           نیرو بخش
مقیاس                          پیمانه
ملاح                              ملوان
ملاقات کرد                     دیدار کرد
ملامت                            سرزنش 
ملت                                مردم
ملتزم                              پایبند
ملحق شدن                     پیوستن
ملکه                                شهبانو
ممانعت                            بازدارندگی
ممتد                                 دنباله دار
مملکت                               کشور
ممنوع                                باز داشته
ممنون                                سپاس
ممنونم                            سپاسگذارم
ممکن                               شدنی
من بعد                             زین پس
من حیث المجموع              رویهمرفته
منادی                     پیام آور
مناره                     گلدسته
منازعه                   درگیری
منازل                    خانه ها
مناسب                   پسندیده
مناسبت                  فراخور
مناطق آزاد              آزادگاه ها
مناظره                   گفتمان
منتخب                   برگزیده
منتظر                    چشم براه
منتقدان                   خرده گیران
منجر شدن               انجامیدن
منجم                      اختر شناس
منجمد                    یخبسته
منحصر به فرد          بی همتا
منحل شد                 بر چیده شد
منزه                      پاک
منزوی ساختن          گوشه نشین ساختن
منسجم                   هماهنگ
منشاء                     سر آغاز
منصفانه                  دادگرانه
منصوب کردن           گماردن
منطقه آزاد تجاری       آزادگاه بازرگانی
منطقی                     بخردانه
منظره                     چشم انداز
منظومه شمسی            کهکشان خورشیدی
منع                         باز داری
منفعت                      سود
منفک                       جدا
منقل                         آتشدان
منهدم                        نابود
منوط به                     وابسته به
منکر شد                    زیرش زد
مهاجرت                    کوچ
مهارت                      چیره گی
مهلک                       کشنده
مهیا                          آماده  
مواجه                       روبرو
موازنه                      برابری
موازنه قدرت              برابری نیرو ها
موافقم                      همداستانم
موثر                       کار ساز
موجب                      مایه
موجبات                    زمینه ها
موجه                       پذیرفتنی
مورخ                      گذشته نگار
مورد                       باره
مورد نظر                 دلخواه
موزه                       دیرینکده
موسس                     بنیاد گزار
موسسه                     نهاد  
موضوع                    جستار
موعد                      زمان
موفق باشید               پیروز باشید
موفق                      کامیاب
موقت                     گذرا
موقع                      هنگام
مولود                     فرزند
مومن                    باورمند
مونث                    ماده
مکانیزم                 سازوکار
مکث                    درنگ
مکرمه                  گرامی
مکروه                  زشت
مکشوف                 یافته
مکشوفه                 نویافیه
مکلف                   ناچار
میادین                  میدان ها
میسر است             شدنی است
میلاد                    زادروز
مینیاتور                 ریزنگاره
مینیاتوریست            ریزنگارنده
نا متناسب               بی قواره  
ناحق                     ناسزا
نادر                      کمیاب
نادم                       پشیمان
ناراضی                  ناخشنود
نا شکری                 ناسپاسی
ناشی از                  برآمده از
ناشی میشود              بر می آید
ناطق                      سخنران
ناعدالتی                  بی دادگری
نامبارک                 ناخجسته
نامراتب                 نابه سامان
نامطلوب                    ناپسند
ناموفق                      ناکام
نامیمون                     ناخجسته
نبض                        تپش
نجات                        رهایی
نجار                        درودگری
نجوم                        اخترشناسی
نحوه                         روش
ندامت                       پشیمانی
ندرتا                         گاهی
نزاع                         کشمکش
نزول پول                   بهره پول
نزولی                       کاهنده
نسبتا                         کمابیش
نسل                          دودمان
نسوان                        زنان
نشاط                         شادی
نشریه ادواری               گاهنامه
نشریه هفتگی                هفته نامه
نصب کردن                  گذاشتن
نصف                         نیم
نصیحت                      پند
نطق                          سخنرانی
نظارت                       بازبینی
نظاره گر                    بیننده
نظافت                       پاکیزگی
نظافت را رعایت کنید          پاکیزه نگه دارید
نظام                              سامانه
نظر به اینکه                    ار آنجا که
نظم                              سامان
نظیر                            همانند
نفر                               تن
نفع                               سود
نفع خالص                      سود ویژه
نفیس                            گرانمایه
نقطه عطف                    چرخشگاه
نقطه نظر                      دیدگاه
نقیصه                          کاستی
نمک طعام                     نمک خوراکی
نهایتا                            سرانجام
نهایی                           پایانی
نهضت                         جنبش
نورانی                         درخشان
نوشتجات                      نوشته ها
نوع                            گونه
هال                            سرسرا
هذیان                          چرند
هلیکوپتر                       بالگرد
هم معنی                       هم چم
هم وطن                       هم میهن
همانطور                       همانگونه
همجهت                        همسو
همفکران                   هم اندیشان
هیچ وجه                   هیچگونه
هیچوقت                    هیچگاه
واحد                        یکتا
واصله                      رسیده
واضح                      روشن
واعظ                      سخنران
واقعا                      به راستی
واقعه                     رویداد
واقعی                    راستین
والا                       وگرنه
والد                       پدر
والده                      مادر
والله                       به خدا
والی                     استاندار
واکمن                   پخش همراه
وب سایت               تارنما
وبلاگ                   تارنگار
وثیقه                     پشتیوانه
وجود                    هستی
وحدت                    همبستگی
وحشت                    هراس
وحشت کردن             ترسیدن
وحشتناک                 هراسناک
وحشیانه                   ددمنشانه
وخیم                       ناگوار
ودیعه                 سپرده
وراث                 بازماندگان
وراجی                پرگویی
ورم                    آماس
ورید                   رگ
وزین                  سنگین
وساطت               میانجی
وسط                   میان
وسعت                 گستره
وصیتنامه              درگذشتنامه
وضع حمل            زایمان
وضعیت               چگونگی
وضو                  دست نماز
وضوح               روشنی
وطن                  میهن
وفات                  مرگ
وفور                  فراوانی
وقاحت                بی شرمی
وقایع                  رویدادها
وقتی که              هنگامی که
وقیح                   بی شرمی
ولادت                 زادروز
ولاغیر                دیگر هیچ
ولیعهد                 جانشین
وکیل مجلس          نماینده مجلس
کابوس                بختک
کابینت                 گنجه
کاتالیزور              کنشیار
کاذب                   دروغین
کارمشکلی است       کار دشواری است
کارخانجات            کارخانه ها
کاسب                  سوداگر
کاشف                  یابنده
کافی است              بس است
کامپیوتر                رایانه
کاندیدا                  نامزد
کبد                      جگر
کبیر                     بزرگ
کثرت                   فراوانی
کثیر الانتشار           پرشمارگان
کثیف                    ناپاک
کدورت                 دلگیری
کذاب                    دروغگو
کذب                     دروغ
کسب علم               دانش اندوزی
کسر کردن             کاستن
کسوف                  خورسید گرفتگی
کفاش                   کفشگر
کفایت                  بسنده
کفن و دفن             خاکسپاری
کل                     همه
کلا                     رویهمرفته
کلام                     سخن
کلاه مال من است     کلاه از من است
کلمات                  واژه ها
کلمه عبور             گذرواژه
کلیپ                   نماهنگ
کلیت                   همگی
کم نظیر                بی مانند
کم وکیف               چند و چون
کمالات                 شایستگی
کماکان                 همچنان
کن فیکون              زیر و رو
کنترل                   مهار
کنتور                   شمارنده
کنگره                  همایش
کهولت                  پیری
کوپن                    کالا برگ
کیاست                  زیرکی
یاغی                   سرکش
یاس                    ناامیدی
یقین                    باور
یقینا                    بی گمان
یورتمه                 چارگامه
یومیه                   روزانه
یک ذره                یک خرده
یک ربع                یک چهارم
یک عده                شماری
یکطرفه             یکسویه

                 


واژه‌های جدید فرهنگستان فارسی
 
یکی از فعالیت‌های فرهنگستان زبان و ادب فارسی ساختن معادل برای واژه‌های بیگانه‌ای است که به زبان فارسی وارد می‌شوند.
تاریخ انتشار : شنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۶:۵۸

«اکسپرس» (express): «سریع‌السیر» (وسیله نقلیه دارای حرکت سریع بدون توقف یا با توقف کم) «دورمیتری» (dormitory): «اتاق‌خواب گروهی» «اسموک هاوس» (smokehouse): «اتاق دود» «کاپیتان» (کپتین / captain): «سَریار» (یکی از اعضای باتجربه تیم که مسؤول هماهنگی میان بازیکنان و ارتباط بین بازیکنان و داور و تصمیم‏‌گیری در مواقع معین بازی باشد) «اُوردوز» (overdose): «بیش‌مصرفی» (مصرف بیش‌ از‌ حد دارو یا مواد اعتیادآور که به مشکلات جدی سلامتی یا مرگ منجر می‌شود) «اکو» (echo): «پژواک» (بازگشت صوت پس از برخورد با مانع به‌طوری‌که با صوت ارسالی مخلوط نشود و صدای آن از صدای اول جدا شنیده شود) «اکوکاردیوگرافی» (echocardiography) «پژواک‏‌نگاری قلب» (ثبت و بررسی کارکرد قلب در حین ضربان با استفاده از امواج فراصوتی) «فود کورت» (food court): «سرای غذا» (گردشگری و جهانگردی: بخشی از مراکز بزرگ خرید یا مراکز دانشجویی یا فرودگاه‌ها که در آن شماری واحد پذیرایی در کنار یکدیگر فعالیت می‌کنند) «کوماندو» (commando): «تکاور» (سرباز یا افسر یا درجه‏‌داری که پس از پذیرفته شدن در آزمایش ورودی، آموزش خاصی را برابر برنامه تفصیلی با موفقیت بگذراند؛ این دوره آموزشی شامل نقشه‏‌خوانی، کار با قطب‏‌نما، اطلاعات رزمی، ارتباط و مخابرات، زنده ماندن در شرایط سخت، گریز و فرار و غیره است) «دش» (dash): «تیره» (زبان‏‌شناسی: خطی کوتاه به شکل «-» که از خط پیوند بلندتر است و عموماً برای جدا کردن دو واحد از یکدیگر در نوشتار به کار می‌رود، مترادف خط فاصله) «کاپ» (cup)‌: «جام» (۱. ظرفی که به‌عنوان جایزه به تیم یا فرد قهرمان اهدا شود که معمولاً به شکل گلدانی دسته‏‌دار و پایه‏‌دار است ۲. یک دوره مسابقه که در پایان آن به فرد یا تیم قهرمان جام اهدا شود) «نوت‌بوک» (notebook computer): «رایانه کتابی» (رایانه شخصی کوچک و سبک و قابلِ‌ حمل که معمولاً به اندازه یک کتاب باشد) «لپ‌تاپ» (laptop computer): «رایانه کیفی» (رایانه‌ای سبک و کوچک که به‌منظور حمل آسان و قرار دادن روی زانو طراحی شده باشد)  منبع:ایسنا










کارنامک چیست؟

  رزومه RESUME  وازه انگلیسی و به معنای خلاصه و چکیده است. در اصطلاح به نوشته ای که پیشینه کاری ،علمی، تخصصی و اجتماعی شخصی را به منظور شناخت مخاطب در بر دارد و با زندگی نامه فرق می کند.

نحوه نگارش رزومه

شيوه هاي متفاوتي براي نگارش رزومه متداول و مرسوم است و هر كس به مقتضاي سليقه و هدفي كه از نگارش رزومه دارد ، شيوه خاصي را بر مي گزيند . اما به طور كلي اصول و سرفصل بندي عمومي رزومه ها به شرح زير است جزئيات شخصي(Personal Details) اغلب رزومه ها با اين بخش آغاز مي شوند . آن چه مي بايست در اين بخش ذكر شود شامل نام ، آدرس ، شماره تلفن ، آدرس پست الكترونيك و تاريخ تولد است.


 پروفايل شخصي(Personal Profile)
وارد كردن پروفايل در رزومه امري سليقه اي است و ضروري محسوب نمي شود . آن چه در پروفايل به نگارش در مي آيد ، تصويري كلي و گويا از شما است كه به طور جزئي تر در ساير بخش هاي رزومه ذكر مي شود.

 
تحصيلات و توانايي هاي علمي(Education and Qualifications)

اين بخش شامل تمام سوابق تحصيلي و علمي شما ، از ديپلم دبيرستان و نام دبيرستان گرفته تا آخرين مدرك تحصيلي ، رشته ها و گرايش ها و زمان بندي هر دوره ي تحصيلي خواهد بود. به ياد داشته باشيد كه حتماً ذكر كنيد در حال حاضر مشغول گذراندن چه دوره اي هستيد . ساير دوره هاي علمي - كابردي كه در كنار تحصيل آكادميك گذرانده ايد را هم حتماً بنويسيد

  سوابق شغلي (Skills and Work Experiences)

 
در اين بخش بايد كل سوابق شغلي شما ، اعم از تمام وقت يا پاره وقت ، با ذكر نام و تلفن يا آدرس محل كار ، به اضافه تاريخ و دوره اشتغال فهرست شود.   انتشارات و مقالات(Publications) فهرست كتب و مقالاتي كه منتشر كرده و يا در كنفرانس ها ارائه نموده ايد به اضافه زمان انتشار را در اين بخش بياوريد. اگر خلاصه مقالات را به رزومه ضميمه نماييد بهتر است
   سایر اطلاعات  (Additional Information) نگارش اين قسمت ضروري نيست ، اما چنان چه لازم دانستيد توضيحي جانبي روي سوابق تحصيلي و شغلي خود بنويسيد ، مي توانيد اين بخش را اضافه نماييد.   علائق(Interests) فهرستي از علائق خود در زمينه هاي فوق برنامه مثل ورزش يا هنر را در اين بخش بنويسيد و احياناً اگر سوابق حرفه اي در اين زمينه ها داريد حتما ذكر كنيد. 
 معرف  (Referencesها)


نام ، رتبه ، درجه تحصيلي ، آدرس يا تلفن و كلاً اطلاعات مربوط به معرفين خود ( كه معمولا اساتيد شما هستند ) را در اين بخش بياوريد . اين معرف ها مي بايست همان معرفيني باشند كه توصيه نامه هاي شما را تكميل نموده اند. * ساير توصيه ها - پيش از نگارش رزومه ، خوب در مورد سوابق تحصيلي و شغلي خود فكر كنيد تا چيزي را از قلم نياندازيد . سعي كنيد تا حد امكان ، مداركي دال بر سوابقتان آماده و ترجمه كنيد تا ضميمه رزومه نماييد.

- بهتر است رزومه را در 2 روي يك كاغذ A4 تنظيم نماييد. بهترين حجم رزومه در همين حد است.

- حتماً چند نسخه اضافه از رزومه براي خودتان نگه داريد تا در صورت لزوم از آن ها استفاده كنيد.

- در مورد نگارش انگليسي ، حتماً درباره متن رزومه با يك مترجم و يا كسي كه انگليسي ادبي را به خوبي مي داند مشورت كنيد.

- رزومه را حتما تايپ كنيد و از ارائه رزومه دست نويس جداً خود داري كنيد.

  ممنونم از اطلاعات خوبتون البته بنده فکر میکنم در تکمیل رزومه بهتره که سمت چپ رزومه هم یک کادری در نظر بگیرید و عکس خودتون رو (ایمیج) کنید و پرینت بگیرید.
ویرایشگر : فریبا


ترتیب نگارش کارنامک به زبان دیگر 1- اطلاعات شخصی : نام کوچک و بزرگ تاریخ و محل تولد وضعیت تاهل دین و معرف2- تحصیلات عمومی : نام و محل دبستان/ دبیرستان  و آموزشگاه های مرتبط با مهارت شغلی / سال اخذ مدرک تحصیلی

3- تحصیلات عالی و تخصصی / مهارت های تخصصی: نام دانشگاه و موسسه آموزش عالی همراه با ذکر سال ورود تاریخ فراغت از تحصیل

4- پژوهشهای علمی / مهارت های علمی: پروژه ها و پژوهش های علمی انجام شده مانند پایان نامه تحصیلی

- شرکت در همایش های علمی با ذکر نام مقاله ارائه شده
- تحقیقات مقاله و کتابهای چاپ شده و چاپ نشده
- عضویت در مجامع علمی و فرهنگی
- سابقه های تدریس در مراکز علمی و فرهنگی
 - آشنایی با زبانهای خارجی

5- مشاغل / تجربه های موفق کاری و مهارتهای شغلی : دوره های تصدی پست های سازمانی همراه با ذکر کارهای انجام شده نظیر اجرای طرح ها

6- ایده ها روش های کاری پیشنهادها و طرح ها : بیان نظرات
- نقد شیوه های رایج به گونه منطقی و مستدل در موارد لازم
- ارایه ایده ها و پیشنهادهای کاری

7- نشانی:
نشانی یا کد پستی / شماره صندوق پستی
تلفن تماس / نمابر / نشانی پست الکترونیکی


نمونه کارنامک شغلی
1- اطلاعات شخصی:نام حسن نام خانوادگی آیادی متولد شیراز 1353شمسی مجرد مسلمان معرف : آقای احمد بینایی کارشناس دفتر فنی شرکت

2- تحصیلات عمومی : دبستان خیابانی
دبیرستان سعدی

3- تحصیلات عالی:
کارشناسی مهندسی برق از دانشگاه تهران خرداد 1375
کارشناسی ارشد مهندسی برق از دانشگاه علم و صنعت تهران خرداد 1377

4- پژوهشها و مهارت های علمی
- شرکت در همایش انرژی خورشیدی سال 1380 دانشگاه تهران با ارائه مقاله
- ارائه طرح جامع استفاده از انرژی های نو در تولید برق
- تالیف کتاب رویکردهای نو در کشف منابع تولید برق
- عضویت در انجمن مهندسان برق ایران
- تدریس در دانشگاه صنعت آب شیراز از سال 1381
- سفر به فرانسه برای مطالعه نیروگاههای حرارتی
- آشنایی با زبان فرانسه و انگلیسی
5- مشاغل (سابقه کار)
- 1380 - 1380 رئیس شرکت برق منطقه ای شیراز
- 1381- 1382  مدیر عامل شرکت برق منطقه ای استان فارس

6- ایده ها و طرحها
- آفریدن امکان استفاده از ظرفیت کامل صنایع تولید برق
- تسخیر انرژی باد برای تولید برق

7- نشانی:
شیراز خیابان حافظ کوچه هفتم پلاک 20 کد پستی 58359 تلفن 5437889
ایمیل                  
وب لاگ
وب سایت

نمونه نامه های اداری



اندازه و ابعاد نامه های اداری
نامه با قطع کوچک در لابلای صفحات پرونده پوشیده می ماند و نامه با قطع بزرگ از پوشه استاندارد خارج می شود. گردش پیاپی کاغذهای نازک را از بین می برد . استفاده از اندازه های استاندارد مانع از ضایعات هنگام برش کاغذ می شود و سبب می گردد کاغذها با نوع متداول سایر کشورها هماهنگی یابد.

در بخشنامه نخست وزیری در سال 1349 ابعاد و اندازه های ذیل را به عنوان استاندارد

ابلاغ کرده اند:

قطع
شماره
میلی متر
کاربر
بزرگتر
A3
297-420
برای جدول ها – نمودارها-صورت های مالی
بزرگ
A4
210-297
مخصوص نامه های بیش از 5 سطر
کوچک
A5
148-210
مخصوص نامه های کمتر از 5 سطر
کوچکتر
A6
105-148

بدون سر لوحه برای مبادله یاد داشت اداری
برای حفظ شکل هماهنگ نامه ها و آسانی بایگانی آنها در پوشه - بدون آنکه کلمات حاشیه در زیر فنر پوشه پنهان بماند - باید در نوشتن نامه ، فاصله حواشی را - در اولین صفحه قطع بزرگ - به شرح زیر مراعات کرد:
4 سانتی متر از بالای صفحه تا عنوان
2 سانتی متر از عنوان تا اولین سطر متن
3/5 سانتی متر از سمت راست حاشیه تا سطر اول
2/5 سانتی متر از سمت راست حاشیه تا سطر دوم
1/5 سانتی متر از سمت راست حاشیه تا سطر دوم
2/5 سانتی متر حاشیه پایین صفحه تا آخرین سطر نامه
برای دستورها و یاد داشتهای درخواستی، در پایین صفحه فاصله معین منظور می شود

نامه های داخلی : نامه هایی که در داخل یک سازمان بین واحد های مختلف مبادله می شود.
           سطح                                              هدف
الف) واحد بالا به واحد پایین -------- ابلاغ پیام / دستور / خط مشی/ ایجاد هماهنگی
ب) واحد پایین به واحد بالا--------- تقاضا / گزارش
پ) هم عرض ----------- تقاضا
ت) واحد به کارمند---------احکام ماموریت / ترفیع /تشویق / توبیخ
ث) تقاضا
نامه های خارجی
 نامه های خارجی مخاطبان گوناگونی دارند، مانند یک واحد شناخته شده سازمان دیگر ، وزارتخانه یا سازمان دیگر و یا شخص حقیقی
نامه های واردی

نامه های واردی: به نامه ها یی گفته میشود که اشخاص حقیقی به وزارتخانه یا سازمان می نویسند.در این نوع نامه ها، ضوابط مربوط به عنوان نویسی نامه های اداری مراعات نمی شود.

---------------------------------------------------------------------------------------------

نمونه نامه واردی
مدیر محترم اداره کل کارگزینی آموزش و پرورش استان.........                                  شماره.....

موضوع :درخواست استخدام  

                                                                                                                          تاریخ ....

                                                                                                                         پیوست.....


  با سلام عطف به آگهی مندرج در روزنامه اطلاعات مورخ 85/1/7 این جانب آمادگی خود را برای پیوستن به گروه آموزشی آن اداره کل اعلام می کنیم.مدارک لازم در چهار نسخه به همراه این درخواست تقدیم می گردد.

                                                                                            با تشکر -امید کار اندیش

 

  آدرس: تبریز، خیابان قطران،کوچه سوم،پلاک 20شماره تلفن: ...........

---------------------------------------------------------------------------------

نمونه نامه واردی

                        اداره محترم بازرگانی شهرستان........
                                                                                                                  شماره..
                                                                                                                 تاریخ....

                                                                                                                 پیوست....


   با احترام ،به استحضار می رساند این جانب .................... از تاریخ 82/7/21 تا 82/7/23 جهت مراسم ازدواج برادرم نیاز به سه روز مرخصی دارم.
خواهشمند است با مرخصی این جانب در تاریخ های یاد شده موافقت فرمایید.

آدرس........                                                                                  نام و نام خانوادگی

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

یادداشت اداری
بدون رعایت ضوابط نگارش نامه اداری ، برای برقراری ارتباطهای فوری و غیر عادی سازمانی نوشته می شودکه می بایست توسط یک مقام سازمانی امضا و در دفاتر اداری ثبت گردد.

یادداشت اداری معمولا برای دستور پرداختها ، جلوگیری از اجرای یک کار ، تسریع یک امر ضروری به کار می رود.


نمونه یادداشت اداری
اداره کل ......آرم اداره                                به نام خدا                                  
                                                                                                          تاریخ.....
                                                                                                          پیوست.....
جناب آقای حسن محمودی
مدیر محترم امور مالی.......
نظر به اینکه آقای پرویز آریایی (کارگردان و تهیه کننده) طرف قرارداد شماره ............ مورخ 79/3/17  قسمت اول و دوم فیلم مورد قرارداد را تهیه و ارائه نموده اند، خواهشمند است نسبت به پرداخت اقساط سوم و چهارم قرار داد اقدام نمایید و با توجه به کیفیت بسیار خوب فیلم ، بر اساس ماده 7 قرارداد مزبور 15% اضافه بابت حسن اجرای کار در وجه نامبرده پرداخت کنید.
                                                                                                              علی روشنی

                                                                                                          معاون طرح و برنامه


یادداشت اداری چون در دفتری به نام اندیکاتور ثبت نمیشه شماره نداره ولی تاریخ و امضاء داره
ویرایشگر: فریبا

------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نامه اداری داخلی - تشکر و قدر دانی

                                                              به نام خدا
                 آرم
سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران
                                                                                                                      تاریخ
                                                                                                                     شماره
دفتر ریاست
همکار ارجمند جناب آقای دکتر...............
با سلام
   بدین وسیله مراتب قدر دانی و سپاس سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران را از حسن همکاری ، خدمات خالصانه و زحمات بی شائبه جناب عالی طی دوره چهار ساله عضویت در هیات مدیره نظام پزشکی شهرستان تهران اعلام نموده ، برای شما در تمام عرصه های زندگی آرزوی موفقیت و بهروزی می نمایم.

                                                                                                           دکتر......رئیس کل

--------------------------------------------------------------------------------------------------

نامه اداری داخلی- با ماهیت هماهنگی
                آرم                                                                       شماره:
           وزارت نیرو                                                                     تاریخ:
      معاونت آموزش و نظارت                                                         پیوست : تصویر فرم مشخصات
                                                                                      
به: اداره کل کارشناسی فنی
از: معاونت آموزش و نظارت وزارت نیرو
موضوع: ابلغ مشخصات فنی یکسان به کارخانه های تولید تجهیزات برقی
   با سلام به اطلاع می رساند در بررسی های به عمل آمده ، مشخص شد بازرسان آن اداره در ابلاغ مشخصات فنی تجهیزات برقی به کارخانه ها از مشخصات یکسان استفاده نمی کنند و این امر سبب تنزل کیفیت محصولات کارخانه ها شده است. لذا دستور فرمایید از این پس بازرسان آن اداره فقط مشخصات مصوب هیات کارشناسان معاونت آموزش و نظارت را که به پیوست ارسال می گردد، به کارگاههای ساخت تجهیزات ابلاغ کنند.
لازم به توضیح است در صورت مشاهده تخلف،با بازرسان متخلف بشدت برخورد خواهد شد.
                                                                                                        فرشید آبیار

                                                                                         معاون آموزش و نظارت وزارت نیرو

----------------------------------------------------------------------------------------------------

نامه اداری داخلی - با ماهیت خبری
                       آرم
      شرکت ریخته گری تراکتور سازی ایران                                                      تاریخ
                   (سهامی عام)                                                                           شماره
   تابع سازمان گسترش و نو سازی صنایع ایران                                              پیوست

  به: امور مالی / امور اداری / مرکز اطلاعات و کامپیوتر
  از: برنامه ریزی امور پشتیبانی
  موضوع: ایجاد کد سازمانی
  با سلام و احترام ، پیرو تصمیمات و مصوبات هیات مدیره شرکت ، واحد مهندسی تولید زیر مجموعه و نظر مدیر ارشد امور تولید، ایجاد گردید.
 کد سازمانی واحد مذکور - برای هر گونه اقدام بایسته - به شرح زیر اعلام می گردد:
(526000)                                                                               برنامه ریزی امور پشتیبانی
رونوشت:                                                                                             محمد زاده
- معاون محترم اداری و مالی
- مدیر محترم امور ارشد
- واحد مهندسی تولید
-بایگانی

نشانی کارخانه: تبریز...........

------------------------------------------------------------------------------------------------


نامه اداری داخلی - با ماهیت دستوری
      آرم                                                                                          تاریخ ....
 وزیر کشور                                                                                     شماره ....
وزارت کشور                                                                                   پیوست: یک برگ
                                              به نام خدا
جناب آقای ....
استاندار محترم آذربایجان شرقی
 با سلام
  تصویر مصوبه شماره 12366 /ت30626 ک مورخ 83/6/30  کمیسیون موضوع اصل 138 قانون اساسی مبنی بر اصلاحات و تغییرات تقسیمات کشوری در شهرستان آذر شهر و نقشه های مربوط به پیوست ارسال می گردد.
     مقتضی است دستور فرمایید با توجه به قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری و آیین نامه اجرایی آن اقدام لازم معمول دارند.

                                                                                             نام و نام خانوادگی وزیر

                                                                                                         امضا

-----------------------------------------------------------------------------------------------------                                                                                                         

نامه اداری داخلی - واحد بالا به پایین / عمودی  ابلاغ
بیمه آسیا
                                                                                                            تاریخ
                                                                                                           شماره
                                                                                                           پیوست : دارد
پیشتاز شعبه مراغه
  با احترام عطف به نامه شماره 1264 مورخ 82/6/29 و پیرو مذاکره تلفنی مورخ 82/6/30 به پیوست نامه تنظیمی به عنوان فرماندهی کلانتری 12 مهاباد ارسال می گردد خواهشمند است هر چه سریعتر و به محض رویت نامه در ساعت اداری به مرجع مربوط مراجعه و نسبت به ادای توضیحات مقتضی اقدام و متعاقبا نتیجه را به این دفتر اعلام فرمایند.
   شایان ذکر است که در نامه تنظیمی پیوستی تعمدا از جعل صورت پذیرفته از سوی شاکی نامی به میان نیامده است و بنابراین هر چه سریعتر نسبت به ارسال اصل مدارک مثبته دایر بر جعل به این دفتر اقدام کنید تا نسبت به طرح شکایت علیه مشارالیه اقدام گردد.

                                                                                                   مدیر دفتر حقوقی

                                                                                                  سید محمد علیزاده   

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


نمونه نامه پاسخ به آگهی ها همکاری و درخواست استخدام:

مدیریت محترم استخدام شرکت ........ باسلام واحترام ، پیرو درج آگهی استخدام آن شرکت در نشریه ............... مورخ ............ جهت همکاری دربخش ....... آن شرکت ، به پیوست مشخصات و سوابق شغلی خود (رزومه) خود را برای اعلام آمادگی جهت همکاری تقدیم می دارم . امیدوارم ویژگی های اینجانب ازجمله، تحصیل در رشته ........... و گذراندن دوره های ........ ، تسلط کامل به زبان انگلیسی، داشتن مهارت های ارتباطی قوی، اعتماد به نفس بالا واشتیاق به یادگیری مداوم و به روز نمودن اطلاعات شغلی مورد توجه آن مدیریت محترم قرارگیرد و فرصتی را فراهم سازد تا بتوانم خواست ها و خدمات مورد نظر آن شرکت را برآورده سازم . ضمن آرزوی توفیق و بهروزی برای جنابعالی، از وقتی که به بررسی رزومه اینجانب اختصاص می دهید تشکر نموده و آمادگی خود را جهت حضور در آن شرکت برای ارائه سایراطلاعاتی که لازم باشد و آشنایی بیشتر اعلام می دارم.                                                                  با تشکر - نام و نام خانوادگی                                                                                                                   امضاء
 
 ------------------------------------------------------------------------------------------

نمونه متن استعفا نامه اداری:
هشدار : لطفا قبل از نوشتن نامه استعفا تمام جوانب کار را در نظر بگیرید. استرس و حجم کاری بالا، تنش با رییس و همکاران و درگیری با ارباب رجوع دلیل قابل قبولی برای استعفا نیست. لطفا در حالت عصبانیت تصمیم گیری نکنید
 
جناب آقای .... مدیر محترم امور اداری / رییس محترم اداره کارگزینی با سلام و احترام بدینوسیله اینجانب ............. به شماره کارمندی ...... و به شماره شناسنامه ....... که از تاریخ ........... در این شرکت با سمت ....... در واحد ...... مشغول بکار می باشم بدلایل شخصی / کاری تقاضای استعفای خود را از تاریخ ............... بحضور تقدیم می دارم. خواهشمند است دستور فرمایید اداره امور کارکنان درخصوص درخواست اینجانب اقدام لازم مبذول نمایند. بدیهی است اینجانب تا زمان تسویه حساب در خدمت شرکت بوده و در صورت نیاز آمادگی دارم تا آموزش نفر جدید جهت تصدی شغل مربوطه را بر عهده گیرم. پیشاپیش از حسن نظر جنابعالی کمال تشکر خویش را ابراز نموده و توفیق جنابعالی و دیگر همکاران محترم مجموعه را از خداوند منان خواستارم.                                                                                                                                   با تشکر و سپاس                                                                                                                   نام و نام خانوادگی                                                                                                                    تاریخ و امضا
 
 
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
نمونه نامه درخواست مرخصی بدون حقوق:
جناب آقای ....... رییس محترم امور کارکنان موضوع : درخواست مرخصی بدون حقوق با سلام و احترام بدینوسیله به استحضار می رساند  اینجانب ............. با توجه بروز برخی مشکلات خانوادگی / تحصیلی / شخصی متقاضی استفاده از مرخصی بدون حقوق به مدت ...... ماه از تاریخ ............. می باشم. خواهشمند است درصورت صلاحدید با توجه به نیاز مبرم و ضرورت موضوع برای اینجانب با تقاضای اینجانب موافقت و دستورات لازم را در این خصوص صادر فرمایید. پیشاپیش از مساعدت و حسن اعتماد جنابعالی کمال تشکر را دارم.
 
                                                                                     با تشکر و سپاس
                                                                                   نام و نام خانوادگی                                                                                                                     تاریخ و امضا

 
 
 ------------------------------------------------------------------------------------------------------------
نمونه متن آگهی استخدامی:
شرکت تولید ........ برای تکمیل کادر ........ خود در ........،  ازافراد علاقمند و فعال درزمینه ........ که مسلط به یکی اززبان های فرانسه و یا انگلیسی بوده و دارای روابط عمومی و فن بیان عالی باشند دعوت به همکاری می کند. واجدین شرایط درخواست و سوابق خود را ازطریق نمابر.................یا پست الکترونیک ................. ارسال دارند.
 
 
 ---------------------------------------------------------------------------------------
 
 نمونه تقدیر نامه برای کارمندان بازنشسته:
تقدیر نامه همکار ارجمند جناب آقای ........
اکنون که پس از سالها خدمت در راه توسعه شرکت از تاریخ ........ به افتخار بازنشستگی نایل آمده اید ، شایسته است از تلاش و کوشش بیدریغ شما در  پیشرفت ، ارتقاء و گسترش شرکت تشکر و قدردانی بعمل آید. فرصت را مغتنم دانسته از درگاه احدیت دوران بازنشستگی توام با سعادت و موفقیت برای جنابعالی و خانواده محترمتان مسئلت می نمایم. بدیهی است جنابعالی عضو افتخاری خانواده بزرگ شرکت ........ خواهید بود .                                                                    نام و نام خانوادگی - مدیرعامل
 

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------  
نامه اداری خارجی – تبریک
                                                                                                                                                                                                                                        
                                                                                                             تاریخ:16/4/80
                                                                                                                                                             آرم                                                                                شماره:4155/105
       ریاست جمهوری
سازمان مدیریت و برنامه ریزی
      دفتر رئیس سازمان
 
جناب آقای دکتر.....
عضو محیرم هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی
انتخاب جناب عالی را به سمت عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی درسال..............دوره............ قانون گذاری مجلس. صمیمانه تبریک عرض
می نمایم امیدواریم در پناه الطاف خداوند متعال و با حسن تدبیر و درایت شما
مجلس محترم در پیشبرد اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی بیش از پیش موفق باشید.
                                                                   نام وامضا
 ------------------------------------------------------
                          به نام خدا
 
     نامه اداری داخلی-تشکر و قدردانی (اداری)
                                    آرم
       سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران
                                                                                                                                                                      تاریخ:13/10/80
                                                                                                                                      
                                                                                                           شماره:24040/1
دفتر ریاست
همکار ارجمند جناب آقای دکتر
سلام علیکم
     بدین وسیله مراتب قدردانی و سپاس سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی
ایران را از حسن همکاری خدمات خالصانه و زحمات بی شائبه جناب عالی طی
دوره چهار ساله عضویت در هیات مدیره نظام پزشکی شهرستان تهران اعلام
نموده.برای شما در تمام عرصه های زندگی آرزوی موفقیت و بهروزی می نمایم.
 
                                                                                             دکتر ............رئیس کل
 

  -------------------------------------------------------------------------------------------
 
نامه اداری خارجی- به واحد معین در سازمان دیگر
 

 به نام خدا
 
                                آرم
              وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
                      معاونت امور سینمایی
                                                                                              تاریخ:12/3/84

                                                                                              شماره:1432/201

                                                                                              پیوست:............

به: وزارت علوم و تحقیقات و فناوری-اداره کل امور دانشجویان
از:وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی-معاونت امور سینمایی
موضوع:موافقت با بازدید ذانشجویان از کار گاههای فیلم سازی                                              
     با احترام بازگشت نامه شماره1221 مورخ 16/1/84 به آگاهی میرساند
این معونت با بازدید دانشجویان رشته های هنری مرتبط از کارگاههای فیلم
سازی وابسته به اداره ها یکل فرهنگ و ارشاد اسلامی سراسر کشور موافقت
می کند.
                                                                                              پرهام بینایی
                                                                                         معاون امور سینمایی
 
 

  --------------------------------------------------------------------------------------------
 
نامه اداری خارجی- به شخص صاحب سمت در خارج از سازمان
 
 به نام خدا
 
                           آرم
    وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
                                                                                                                   تاریخ:8/2/83
                                                                                                                 شماره:2113/210
                                                                                                                 پیزست:..............
 
به:آقای محمد نیایش- مدیر مسوول محترم انتشارات نور
از:وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی-معاونت فرهنگی
موضوع:دعوت به مراسم افتتاح نمایشگاه بین المللی کتاب
 
   با سلام از جناب عالی دعوت می شود در مراسم افتتاح هفدهمین نمایشگاه
بین المللی کتاب در تهران که در روز ............مورخ15/2/83 در محل
همایش های نمایشگاه بین المللی تهران برگزار می گردد حضور یابید.
 
                                                                                      حسن نام آور
                                                                                     معاون فرهنگی
 
  -------------------------------------------------------------------------------
 
نامه اداری واردی- با ماهیت درخواستی
 
رئیس محترم بانک ملی شعبه دانشگاه
سلام علیک
با احترام نظر به اینکه این جانب حساب جاری(23045)حقوق خود را به شعبه
متبوع انتقال داده ام خواهشمند است دستور فرمائید یک دسته چک برای استفاده بنده
صادر گردد.
 
                                                                                        با تشکر
                                                                                    حسن پرویزی
 --------------------------------------------------------------

 
نامه اداری داخلی- با ماهیت در خواستی  (کارمند به واحد- تقاضای انتقال محل خدمت)
 
 
                                                                                                                   تاریخ:25/10/83
 
رئیس محترم اداره...............
با سلام نظر به اینکه این جانب مدت دو سال پیاپی در شهرستانهای............
و..........مشغول انجام وظیفه می باشم.اکنون به دلیل گرفتاریهای خانوادگی
نمیتوانمدر خارج از مرکز خدمت نمایم.از جناب عالی تقاضا دارم با انتقال بنده
به مرکز موافقت فرمایید تا با رغبت و دل گرمی بیشتری وظایف خود را ایفا کنم..

                                                                                                       بهروز آزادی

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

نامه اداری داخلی- با ماهیت درخواستی شخصی(انتقال دانشجو)
                                                                                                                تاریخ:........
 
رئیس محترم دانشگاه آزاد اسلامی واحد..........
سلام علیکم
   با احترام این جانب امیر اسدی دانشجوی کاردانی حسابداری ورودی 81 به
  دلیل مشکلات ذیل تقاضای انتقال به واحد تبریز را دارم:
1-بنده در شرکت.............شاغل هستم و این امر حضور مرا در کلاسهای                                                    
   درسی و استفاده از آموزش حضوری غیر ممکن می سازد.
2-به علت مسافت طولانی راه بنده ناگزیرم از مرخی روزانه استفاده کنم و
   تکرار این مورد را مسوولان سازمان نمی پذیرند بنابراین در موارد بسیار
  مجبور می شوم برخی از درسهای خود را حذف کنم.
3-به دلیل متاهل بودن هزینه های بالای سرپرستی خانواده تحمل مخارج رفت و
آمد را برای من دشوار کرده است.
تقاضا دارم برای حل مشکلات بنده دستور مساعدت صادر فرمایید.
                                                                                            امضا
 
  ------------------------------------------------------------------------------
 
نامه اداری واردی- با ماهیت درخواستی
                                                                                                             تاریخ:.................
جناب آقای دکتر.........
رئیس محترم دبیرخانه منطقه 2 دانشگاه....
موضوع:در خواست استخدام
 
سلام علیکم
      با سلام عطف به شماره .............تاریخ.........روزنامه اطلاعات
درباره کارشناس آموزشی این جانب آمادگی خود را برای همکاری اعلام
می کنم.
مدارک لازم در 5 نسخه به شرح زیر-به پیوست – تقدیم می گردد:
1-تصویر دانشنامه لیسانس
2-تصویر برگ پایان خدمت
3-تصویر تمامی صفحات شناسنامه
4-تصویر سوابق کار
                                                                                            با سپاس اردشیر پروینی
نشانی و تلفن..............................................................
 
------------------------------------------------------------------------------------

نامه اداری واردی- با ماهست در خواستی (استخدام)
                                                                                                                 تاریخ........
جناب آقای............
رئیس محترم........
       با سلام این جانب به دلیل داشتن تخصص................و تناسب رشته
تحصیلی خود با زمینه سازمان متبوع علاقه مندم در آن سازمان به فعالیت
بپردازم.
      خواهشمند است دستور فرمایید در صورت امکان با استخدام بنده موافقت شود.
مدارک لازم به شرح زیر پیوست در 4 برگ تقدیم می گردد:
1-تصویر مدارک کارشناسی
2-تصویر کارت پایان خدمت
3-تصویر شناسنامه
4-تصویر گواهی دوره تخصصی
                                                                                               داریوش اسکندری

نشانی و تلفن............................................................

------------------------------------------------------------------------------------------- 

نامه اداری واردی- با ماهیت در خواستی(وام خرید کالا)
                                                                                                                     تاریخ...............
رئیس محترم بانک ملی شعبه......
موضوع:درخواست وام خرید کالا
     با سلام نظر به اینکه این جانب برای خرید لوازم خانگی نیاز ضروری به وام دارم
خواهشمند است دستور فرمایید اقدام مقتضی در این مورد به عمل آید.
به پیوست 2 برگ فاکتور خرید تقدیم می گردد.                                        بهزاد نیک منش
نشانی و تلفن.................................................
نامه اداری داخلی – با ماهیت در خواستی

                                (کارمند به واحد – تقاضای وام ضروری)

------------------------------------------------------------------------------------ 

 به نام خدا
                                                                                                                     تاریخ........
                                                                                                                    پیوست : تصویر اجاره نامه
به:جناب آقای بهمن اردشیری – مدیر عامل محترم شرکت.......
از:احمد نیازی – کارمند دایره کارگزینی
موضوع:در خواست وام
       با سلام به استحضار می رسانم چون موجر این جانب برای تجدید
قرارداد اجاره  منزل مبلغ 000/000/10 به ودیعه افزوده است مستدعی
است با پرداخت وام ضروری برابر مبلغ یادشده به این جانب موافقت
فرمایید.
                                                                                          با تشکر- احمد نیازی
                                                                                           کارمند دایره کار گزینی
 
------------------------------------------------------------------------------------ 

نامه اداری داخلی – با ماهیت در خواستی
(کارمند به واحد – تقاضای وام ضروری)
                                        
                                                                                                                    تاریخ...............
جناب آقای.............
رئیس محترم اداره ...........
موضوع:در خواست وام ضروری
    با سلام این جانب برای .................نیاز به...............ریال وام ضرور ی دارم
خواهشمند است دستور مساعدت صادر فرمایید.
 
                                                                                                 با تشکر بهرام ایرانی
                                                                                              کارشناس پژوهشی اداره
 
----------------------------------------------------------------------------------------